ماشینش دست داداشش بود من 3 تا بچه دارم منم گفتم نمیخواد تو ببری من خودم میرم میخواست بچه ها رو بزاره خونه رفت و برگشت میشد یکساعت بچه هام تا دعوا ما رو دیدن حسابی ترسیدن و گریه کردن منم گفتم خونه بمونن بدتر میشن ولی چون خیلی بهم توهین کرد و کتکم زد و فحشم داد نتونستم بمونم کم آوردم و اومدم
دیشب داداشش به داداش من زنگ زده و عصبانی بوده که خودش گذاشته و رفته و کلی چیزای دیگه که امکانات داره و خونه داره و وضع مالی خوبی دارن خواهرت ناشکره و فلان اینم خونه خودشون بوده از چیزی خبر نداشته امروز بهش گفتن بیا منم نباشم نمیتونم جوابشون بدم خونه مامانم خودشون نمیان کاش میومدن اینجا تا کنم حرفامو برنم
