زندگی خیلی پیچیده تر از حرفاست..به نظرم خیلی مادر های کمی هستن که بتونن کاملا هیچی نگن...میبینی طرف ی حرف عادی میزنه..طرف به منظور میگیره و آشوب میشه...یا مثلا سر مسائل مادی ی ماجراهایی پیش میاد..توی اقوام نزدیک داریم طرف پسر ی ماجرا رو ی جور تعریف میکنن با جهان بینی خودشون و طرف دختر ی جور دیگه...اصلا زمین آسمون برداشتشون از مسئله متفاوته هر دو از اقوام نزدیک هستن و پیش پا درد دل میکنن و ما امین هر دو طرف هستیم...گاهی دوست دارم برای این همه سوء تفاهم ی کاری بکنم ولی نمیشه..دیدگاه و قضاوت آدم ها تغییر نمیکنه
پسره تا دیروز داشت از گشنگی جون میداد توی خونه خونه پدر مادرش.
کسی نبود لباساشو بشوره
جوراباشو میگفتن پیف پیف بو میده خودت بشور
بعد ازدواج یهو خواهر پیدا میکنه خانواده دار میشه
پس تا قبلش کجا بودن اینا؟
نفرت دارم از بعضی خانواده شوهرا
بعضی خواهرشوهرا اووووقققققققققققققققققق
تست شیطان سنجی ندارم.ولی متاسفانه جو مرد سالاری حاکم بر ایران باعث شده تا خانواده ها از عروس توقع مطیع بودن بی حدو حصر در حد بردگی داشته باشند .مثل زمان قدیم دختر کاملا از خانوادش جدا بشه و بیاد بهشون خدمات بده. و اگر هر ظلمی بهش شد یه کم دست و پا برای دفاع از خودش زد دیگه بفرستنش به نبرد شوهر و اذیت بشه پیشش.
حالا هر زنی یه طاقتی داره و هر مردی یه برخورد و سیاستی .
منو بیرون کردن دو سال پیش چون شوهرم دوسم داره و بهم چای داد تو اتاق که بچمو شیر میدادم خلاصه
الان میگن ما بزرگین هر کاریم کردیم خوب کردیم زنت باید بیاد اگه نیاد توام حق نداری بیایی شوهر بیچارمم نمیره التمایم میکنم بره اون هیچ وقت نگفتم نرو هیچ وقت ولی تا زنگ نزن من نمیرم...
اما طایفه شوهرم مثل شما از بیرون میبینن و جار افتاده من نمیزارم
عزیزم بزرگتر بزرگتری بلد نباشه کوچیکا اینجور میشن دیدی پدرشوهد و مادرشوهر متشخص و بافرهنگ تو خونشون این اختلافا باشه به خدا نه
