2777
2789
عنوان

پارسال که از اعتکاف برگشتم خونه

178 بازدید | 16 پست

با یه حس خوب چون اونجا باعث شد با رفیق شهیدم بیشتر اشنا بشم قبلش اشنا بودم ولی حس نزدیکی نداشتم فقط میشناختمش و ازش حاجت گرفته بودم در همین حد بود اعتکاف که بودم باعث شد قطعی یه عهد دوستی ببندم با اون شهید ازش تحقیق کنم زندگی نامش رو بخونم انقد درگیرش بودم که حس میکردم یکی از عزیزانم هست و دلتنگش میشدم گریه میکردم 


تا اینکه همش از بقیه حتی از اینجا شنیده بودم که رفاقت با شهدا باعث تغییر تو زندگی میشه حقیقت اولش باور نکردم میگفتم چه تغییری میخاد ایجاد بشه مگه الان با گذشت یکسال و خورده ای نزدیک به دوسال فهمیدم که خیلی چیزا تغییر کرد واقعا راست هست پس که میگن رفاقت با شهدا ادم رو تغییر میده 


شما ام همچین تجربه ای داشتید؟! 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اسم شهید ...

برای سلامتی آقا امام زمان (عج) و همه بچه ها و  آرامش هممون یه صلوات می فرستید... امیری حسین و نعم الامیر ...خیلی محتاج دعامhttps://www.ninisite.com/user/discussion/7b16c5cf-e0ef-4f6f-afc0-dd2b289a7568/niniyar

خوب دقیق بگو چی تغییر کرد


خودم کمک خواستم اول از خدا و بعد از اون شهید که بتونم نمازم رو کامل بخونم چادری شدم و مشکلاتم کم کم حل شد تو یه باتلاق گیر کرده بودم یا یه حال روحی بد اون حس های بد به کل رفت از وجودم به مرور 

شهید بهروز صبوری

ممنون براش صلوات فرستادم 

برای سلامتی آقا امام زمان (عج) و همه بچه ها و  آرامش هممون یه صلوات می فرستید... امیری حسین و نعم الامیر ...خیلی محتاج دعامhttps://www.ninisite.com/user/discussion/7b16c5cf-e0ef-4f6f-afc0-dd2b289a7568/niniyar

ماهمین چندروز پیش درگیر یه سری گرفتاری هابودیم از ظهر تا غروب تو خیابونا داشتیم بدوبدو میکردیم دنبال کارامون و خیلی استرس اون موضوع رو داشتیم من دیگه از شدت خستگی داشتم هلاک میشدم از طرفی خیلی دستشویی داشتم پرسون پرسون گفتن برو فلان جا دستشویی داره رفتم دیدم گلزار شهداست یه اقای خیییلیییی مهربون هم نگهبان و خادم اونجا بودن باورتون نمیشه وارد شدم یه جوری بغض کردم انگار خدامنو راهنمایی کرده بوداونجا حاجتمو ببرم

آقاهه گفت یه سید شهید اینجاست خیلی حاجت میده ازته دلم دعاکردم و نذر کردم

هنوزم حاجتم روا نشده ولی دلم روشنه💖

ماهمین چندروز پیش درگیر یه سری گرفتاری هابودیم از ظهر تا غروب تو خیابونا داشتیم بدوبدو میکردیم دنبال ...


انشالله که میشه همون اعتکاف که بودیم یه خانوم میگفت که اگه شما یه شهید رو انتخاب میکنید یا مهرش به دلتون میفته در واقع اون شما رو انتخاب کرده و لایق دونسته الانم بدون شک اون شهید شما رو دعوت کرده 🥰🥰

انشالله که میشه همون اعتکاف که بودیم یه خانوم میگفت که اگه شما یه شهید رو انتخاب میکنید یا مهرش به د ...

آخی چه قشنگ💗ایشالا که همینطوره

شماهم دعاکنید کارمون خیلی گیره خیلی خسته ایم دیگه

میشه شما هم تعریف کنید؟!

هیچ اعتقادی به این چیزا نداشتم

ولی از لحاظ روحی داغون بودم داغون 

با کسی آشنا شدم که منو با شهید هادی آشنا کرد 

منم کتابشونو خوندم و انقد گریه کردم که ایشون تو یه سری مسائل بهم کمک کرد و من تغییر کردم 

من به طرز معجزه واری رفتم کربلا اربعین و وقتی برگشتم مسیر زندگیم رو تغییر دادم به طور کلی

🌾🎥🎬🎨🖌️ 🧑‍🏫 🌾

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز