شب قشنگی نبود راستش
دلتنگم
واسه خانواده م واسه خواهر زاده م
یکمم سرگردونم نمیدونم واقعا با خودم چند چندم
فردا هم که عصر آنکال شبم
نصف شبی نشستم لوبیا پلو درست کردم منتظرم دم بکشه
خدایا قربونت بشم یه نگاهی هم به دل ما بنداز
به خدا دنیا به آخر نمیرسه منم یه روز از ته دل خوشحال باشم