بعد از دو تا از دعواهام باهمسرم
همسرم پشیمون شد ولی دلم باهاش صاف نمیشه
من تا بوده به فکر بچه های نوزاد و بی سرپرست بودم و متاسفانه درآمدی از خودم ندارم که بتونم بهشون کمک کنم
اما برا خودم اشک زیاد ریختم و تا زمانی که از ته دل نخندم آروم نمیشم و این خنده رو تو چشم اونایی که با حرفاشون قلبم رو آتیش زدن فرو نکنم
من اصلاااا آدم کینه ای نیستم. به هیچ وجه
ولی چیزی بهم گفت که دست خودم نبوده و خدا توش نقش داشته. یجورایی خیلی خوردم کرد🥲🥲💔
با اینکه خیلی هم دیگرو دوست داریم مخصوصا همسرم منو خیلی دوست داره و برای راضی بودنم خیلی کارا میکنه. ولی همین که یادش میفتم بدنمو گُر میگیره. چون واقعا ازش انتظار نداشتم🥲
نمیدونم چجوری باید از ذهنم پاکش کنم
بابابزرگم یع تبکه زمین بهش فروخته بود بعد فوتش گفت ک اقاجون خونه روهم زده ب نامم مدرکم ب کسی نشون نداد زنعموی خانومش وکیله قدریه اون کاراشو راست و ریست کرد ماام هیچ کدوم فکرشوهم نمیکردیم اینمارو کنه خیلی سریع خونه رو فروخت اصلا ازش انتظار نداشت مسی الانم با همه قطع رابطس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
