اون موقع من لج کردم بخاطر ی سری حرف ها که میشد ازش بخوام برام توضیح بده ولی من لج کردم
اون تا لحظه آخر میگفت نمیدونم دلیلت چیه
اون موقع من به خواهرم گفتم ،خواهرمم فهمید چقدر اون پسر از همه لحاظ خوبه ،ولی بهم نگفت باهاش ازدواج کن
از بس حسود بود
ای کاش اون زمان ،عقل داشتم و یا می دونستم ی جایی مثل اینجا هست
هی