عزیزم بخدا راحتی
فقط خدا میدونه من چقدر عذاب می‌کشم میگم کاش مجرد بودم
دوران مجردی شده آرزو برام
تو هم خدا بزرگه
ازدواج تو سن بیشتر خیلی بهتره
عقلت کامله بهتر تصمیم میگیری
من زن داییم سنش بالا بود با داییم ازدواج کرد
الان به شدت خوشبختن داییم جونم براش میده
خواهرای زن داییم همه سنشون بالا بود همه از دم شوهر عالی دارن
تو الان تازه میتونی خوب تصمیم بگیری
داییم مجرد بود
هی درس خونده بود و دنبال کار بود
ی چیزی هست بستگی را باز میکنه
7 یس به سرکه و کهلایی که جوشیده میخونی به هر مبین که رسیدی فوت میکنی بعد میریزی دم منزل. به نظرم بخون. اگر گرفتگی باشه باز میشه. سرچ کن تو تینترنت دقیق تر توضیح داده
هییی روزگار 🚶
میفهمم چی میگی امید داشته باش و سخت نگیر دیگه کاری ازن بر نمیاد بسپر به قسمت:)
مخ یکیو بزن
اره اتفاقا شهر ما هم خیلی کوچیکه
خالم کلی دختر جون به داییم معرفی کرد که سنشون خیلی کمتر از زن داییم بود
داییم خودش گفت من کسی رو میخوام که سن مون بهم بخوره
زن داییم هم یه زن به شدت آروم بود و اصلا از خونه بیرون نمیرفت
به داییم معرفی شد
الان ماشالا هر دستش چهارده تا النگو داره
داییم کارمند و چند طبقه خونه تو بالا شهر همه رو هم به نام زنش زده
تازه زنشم بچه دار نمیشه
ولی باز جونم براش میده
داییم مجردم بود و دنبال کار بود میگفت میخوام تا وقتی زنم تو رفاه کامل نباشه ازدواج نکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
