من هیچوقت باور نکردم که یکی بره و دیگه نیاد
همیشه فکر میکنم یا کسی از نزدیکان بلایی سرش میاره و پنهان میکنه مثل فیلم نوار زرد یا طرف میره و بعد اتفاقی براش میفته و دیگه دوراز جون مادر بزرگ شما میمیره. مگه دل ادم از چیه که همه زندگیتو بذاری بری حتی یادت از بچه هات نیاد بعد 15 سال!
ولی توی همسایه های پدرم یک خانمی بود که میگفت سیدم کسی رو هم نداشت. بهش میگفتن بی بی. با یک آقایی ازدواج کرد تمام بچه های این آقا رو زن داد و شوهر داد، سیسمونی و جهیزیه. وقتی همه عروس داماد شدن غیب شد. گفتن گذاشته رفته.
ولی برای من این قضیه هیچوقت هضم نمیشه