بابای منم همینجوریه
من دانشجو شهر دور هستم وقتی زنگ میزنم با مامانم زیاد حرف میزنیم بابام میاد گوشی رو از دست مامانم میکشه قطع میکنه میگه چقدر حرف میزنین
خواهرم معلوله بابام تا عصبانی میشه مسخره اش میکنه جوری ک بچه دست ب خودکشی زد
بچه بودم با مشت زد تو دهنم ک چند تا دندونام ریخت تو دهنم و کلی کتک دیگ ...
دوران کنکور میگفت تو خواب ببینی ک بری دانشگاه مگه دانشگاه جای هر کی هست و همون سال فردوسی مشهد قبول شدم و اون محیط سمی رفتم