خواهرم تو شهریور بچه اورد بعد دوماهه که شوهرش خونمونِ من آدمیم که پیش نامحرم حجاب میکنم مثلا زمانی که خودمون خونه ایم لباس باز و راحت میپوشم شلوارک میپوشم و از خونواده خودم خجالتی ندارم حالا مثلاشوهرش شبا تا ۱۲ خونمونه من ۱۰ یا ۱۱ خوابم میاد
از اونجایی که کلا خونمون یک اتاقه و همونم خواهرم برده حالامن مجبورم که تو هال بخوابم و چون اینطوریه من روم نمیشه و مجبورم ساعت ها منتظر باشم ک شوهرش بره همچنین مجبورم ک همیشه لباس بپوشم اونم قبلا تو اون گرما و الانم بازم هوا گرمه بازم باید لباس بپوشم علاوه بر همه اینا شوهرش به شدت با من لج میکنه و نظرش اینه که من باید کلا جلو دستشون کارهاشونو انجام بدم مثلا بچشون شیر بدم چای براشون بیارم سفره غذاشون جمع کنم[چون شاغله و دیر میاد مازود غذا میخوریم دیگه اونم جدا غذاشو میخوره] مثلا انتظار داره که به خواهرم کمک کنم بیش از حد معقول
حالا چند بار غیر مستقیم ب خواهرم گفتم با شوهرش صحبت کنه که کمتر منو تحت فشار بزاره
حالا خواهرم از من ناراحت شده که مثلا غیر مستقیم بهش گفتم دیگه کی میری خونتون یا مثلا همین که غیر مستقیم گفتم با شوهرش صحبت کنه یا اینکه از شوهرش ناراحتم
حالا خواهرم از من ناراحته و میگه حرفای معنی دار میزنی البته به خودم نگفته به مامانم گفته
توروخدا بنظر شما من حق دارم یانه؟