2777
2789
عنوان

شعر🌱

| مشاهده متن کامل بحث + 107 بازدید | 29 پست

هم بارها از چشم هایت چشم پوشیدم

هم بارها از چشم هایت شعر نوشیدم

می‌ایستد روبه‌روی پنجره، دست می‌کشد به موهایش، می‌گوید : پریدن، ربطی به بال ندارد؛ قلب می‌خواهد.

ما شقایق های باران خورده‌ایم سیلی ناحق فراوان خورده‌ایم ساقه‌ی احساسمان خشکیده هس هاا

زخم ها از باد و باران خورده‌ایم

قاتلی در پی کشتن من است گاهی او را در آینه میبینم..

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

غالباً در هر تصادف می‌رود چیزی ز دست،

لحظه برخورد چشمت با نگاهم، دل برفت.

می‌ایستد روبه‌روی پنجره، دست می‌کشد به موهایش، می‌گوید : پریدن، ربطی به بال ندارد؛ قلب می‌خواهد.

خبرت هست که دلتنگ نگاهت شده‌ام

بی‌قرار تو و چشمان خمارت شده‌ام

خبرت هست دلم مست حضور تو شده

عاشق و شیفته‌ی، زنگ صدایت شده‌ام

خبرت هست که باران بهارم شده‌ای

چون پرستو‌ی مهاجر نگرانت شده‌ام

خط‌ به‌ خط زندگی‌ام پر شده از بودن تو

خبرت نیست و شادم که فدایت شده‌ام

قاتلی در پی کشتن من است گاهی او را در آینه میبینم..

خبرت هست که دلتنگ نگاهت شده‌امبی‌قرار تو و چشمان خمارت شده‌امخبرت هست دلم مست حضور تو شدهعاشق و شیفت ...

این خیلی زیباست🤍

می‌ایستد روبه‌روی پنجره، دست می‌کشد به موهایش، می‌گوید : پریدن، ربطی به بال ندارد؛ قلب می‌خواهد.

گفته بودی که چرا محو تماشای منی

وانچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود

ناز چشم تو...به قدر مژه بر هم زدنی...

می‌ایستد روبه‌روی پنجره، دست می‌کشد به موهایش، می‌گوید : پریدن، ربطی به بال ندارد؛ قلب می‌خواهد.

گفتی مرا به عشق که باید ز جان گذشت

‏جانم تویی؛ چگونه توانم از آن گذشت؟ 

می‌ایستد روبه‌روی پنجره، دست می‌کشد به موهایش، می‌گوید : پریدن، ربطی به بال ندارد؛ قلب می‌خواهد.

دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست

من سرخوشم از لذت این چشم به راهی

می‌ایستد روبه‌روی پنجره، دست می‌کشد به موهایش، می‌گوید : پریدن، ربطی به بال ندارد؛ قلب می‌خواهد.

صرفا جهت آگاهی!! یه شب اتفاقی اومدم اینجا، یکی داشت خودکشی میکرد!! با چندنفر تا صبح باهاش حرف زدیم تا منصرف شد... حضورم در این سایت زنونه افتخار نیست، ننگ هم نیست!! چون تاپیک عمومی شرکت میکنم، وارد تاپیک مسائل خانم‌ها نمیشم، پیشنهاد دوستی به کسی نمیدم و ...در حد توانم سعی دارم مفید باشم.

گفته بودی که چرا محو تماشای منیوانچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنیمژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرودناز ...

به به😍

قاتلی در پی کشتن من است گاهی او را در آینه میبینم..

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  21 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش