اومدم باغ شوهرم رفته جاشو انداخته تو پذیرایی پیش پدر مادرش منم تنها تو اتاق لعنت به انتخابم

دوس بودی ؟

چن سالتون جفتتون

حتما روش نمیشه خب باهاش حرف بزن

درکت میکنم عزیزم واقعا سخته

نصبت ب بقیه چی ابراز احساسات داره مثلا خانوادش

ببین پسو از اونجایی ک  انتخابش تو بودی  بدون دخالت کسی

اون خودش بلده برای زندگیش تصمیم بگیره

ب نظرم بهش محبت کن. عشق بده و رابطه رو گرم نگه دار

و کم کم خاسته هاتو بگو بهش. انتظاراتت از یک رابطه دونفره رو

بدون قهر و دعوا و نیش و کنایه بگو

خیلی آروم و بامحبت حرف بزن

جوری ک گارد نگیره 

امشب ب نظرم قضاوتش نکنی بهتره

شاید خاسته یک شب ب یاد قدیما پیش پدرومادر باشه

بدون اینکه قصد و نیتی از اذیت کردن یا حرص دادن تو داشته باشه

امشب رو بدون اعصاب خوردی و ناراحتی بخاب و کمی بهش حق بده

شاید واقعن ب اون خواب کنار خانوادش احتیاج داشته باشه

فردا صبح هم خودتو ناراحت نشکن ندی. ضعف دست کسی نده

ب جاش رسیدین خونه. بشین باهاش باارامش صحبت کن

تو باغ راستش همه دور هم می خوابن....یه بار گیر میاد آدم مثل مجردی با خانواده ش بخوابه باز از فردا شب تو اتاق با شما تنهاست...ما که اینجور هستیم ...

خودت یادش بده ببین لوووند باش .تو هر گوشه ای پیداش میکنی یه حرف س.سکی در گوشش بگو .وقتی کسی حواسش نیس بوس بده لبتو گاز بگیر چشاتو خمار کن.اگ اون اول تو هال خوابیده بعد تو رفتی تو اتاق خب مقصر خودتی دستشو میگرفتی میگفتی عشقم من بدون تو خوابم نمیبره،یا تو بیا یا من بیام پیشت ، خودتو تشششنه نشون بده ،بعضی پسرا تو این موارد ببوان .تو ک نمیخوای تا ابد اینجوری زندگی کنی . ب چی حساس همونو نشون بده ، من شوهرم از قوزک پام خوشش میاد می شینم تو ماشین پا میندازم رو پا .براش چشمک میزنم ک ینی پرو پاچه انداختم بیرون .کیییف میکنه

ببخشید اینو میگم زن باس برا شوهرش مثل ج.ن...ها باشه