2777
2789
عنوان

حس ششمم بشدت قویه و خوابام به واقعیت تبدیل میشه

| مشاهده متن کامل بحث + 7687 بازدید | 438 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مرسی عزیزم بشدت دلشوره داری و نگرانی برای آینده راز دار و خوش قلبی اهداف و زندگیت بهتر از چیزی که فک ...

عزیزم درمورد زندگیم چی حس می‌کنی 

درمورد رابطه ی منو نامزدم چی حس می‌کنی 

یه جایی از زندگیم قرار دارم نمی‌دونم تاوان کدوم اشتباهاتمو دارم میدم 😅🖤 دیگران من را فرد ساکتی می بینند؛درحالی که ذهنم پر از انبوه فریادهاست.💔هی ساڪت میشی هی بیشعور‌تــر میشن🤏🙃 یه جاهایی از زندگی با خودت میگی چی فکر میکردیم و چیشد 🙂 ازدواج کردنم بزرگترین اشتباه زندگیم بود 🥹

عزیزم چی ازم حس میکنی کی ازدواج میکنم

فرار از اجتماع 

توی جمع های شلوغ اعتماد به نفست کمه 

بشدت کمالگرایی

توی شرایط خیلی خاص بلدی حقت رو بگیری از نظر مالی در آینده شرایطی که داری بهتر از چیزی میشه که الان هست

تاپیک مهاجرت رو خواهم زد. تاپیک آخرین شبی که روی تخت توی خونه کنار پدر مادرم میخوابم رو خواهم زد. تاپیک خداحافظی از ایران و مردمش رو خواهم زد. تاپیک جمع کردن چمدونم رو خواهم زد.   ‌‌‌‌                   فراموش نکن که به آزادی فکر کردی فراموش نکن که نفس هات به شمار افتاد فراموش نکن که امیدوار بودی که ناامیدشدی فراموش نکن که زخم عمیق برداشتی فراموش نکن فراموش نکن. مامان اگه صبح رفتم شب بر نگشتم جسدم تو بیابون پیدا شد نترس روی سنگ قبرم بزنیا بنویس تا آخرین لحظه جنگید مامان اگه هیچ وقت نتونستم از ایران برم هرکس داشت مهاجرت میکرد بهش زعفرون و پسته بده ببره با خودش. مامان کاش بیشتر مراقبم بودیا مامان تو امضام دارم برات مینویسم بگم تو اون شب رو تجربه میکنی که بدون من برمیگردی خونه و شب بدون من میخوابی و من فقط از اصفهان خارج نشدما من ایرانو ترک کردم. مامان دیگه شب زنگ نمیزنی بگی بیا خونه بابا منتظره دیر وقته بیا خونه سفره آمادست. مامانی برای تو نوشتم ولی نه فقط تو برای هرکس که میخونه امضام اون نمیدونه با نوشتن این امضا چقدر اشک ریختم و تصور کردم ولی نوشتمش و در آخر خانم امینی بخواب که ما بیداریم

عزیزم درمورد زندگیم چی حس می‌کنی 

درمورد رابطه ی منو نامزدم چی حس می‌کنی

یه جایی از زندگیم قرار دارم نمی‌دونم تاوان کدوم اشتباهاتمو دارم میدم 😅🖤 دیگران من را فرد ساکتی می بینند؛درحالی که ذهنم پر از انبوه فریادهاست.💔هی ساڪت میشی هی بیشعور‌تــر میشن🤏🙃 یه جاهایی از زندگی با خودت میگی چی فکر میکردیم و چیشد 🙂 ازدواج کردنم بزرگترین اشتباه زندگیم بود 🥹

درمورد خودم چی حس میکنی خب

شماااااا

یه آدم مهربون با کمی وسواس

زود از دوستات دلت میگیره

حتی همین‌الان از یکیشون ناراحتی

بیشتر با گوشیت سرگرمی

دلت یه کنسرت میخواد

و میری ولی نمیدونم کی میری

شماااااایه آدم مهربون با کمی وسواسزود از دوستات دلت میگیرهحتی همین‌الان از یکیشون ناراحتیبیشتر با گو ...

اره درسته تقریباا 

میتونی برگشت هم بگی 

اونی که تو ذهنمه پیام میده بهم؟؟دیدار داریم؟

شماااااایه آدم مهربون با کمی وسواسزود از دوستات دلت میگیرهحتی همین‌الان از یکیشون ناراحتیبیشتر با گو ...

دختر یه کمک بده به من جواب چندتا خانوما رو بده این اواخر پرسیدن خیلی زیاد شده

تاپیک مهاجرت رو خواهم زد. تاپیک آخرین شبی که روی تخت توی خونه کنار پدر مادرم میخوابم رو خواهم زد. تاپیک خداحافظی از ایران و مردمش رو خواهم زد. تاپیک جمع کردن چمدونم رو خواهم زد.   ‌‌‌‌                   فراموش نکن که به آزادی فکر کردی فراموش نکن که نفس هات به شمار افتاد فراموش نکن که امیدوار بودی که ناامیدشدی فراموش نکن که زخم عمیق برداشتی فراموش نکن فراموش نکن. مامان اگه صبح رفتم شب بر نگشتم جسدم تو بیابون پیدا شد نترس روی سنگ قبرم بزنیا بنویس تا آخرین لحظه جنگید مامان اگه هیچ وقت نتونستم از ایران برم هرکس داشت مهاجرت میکرد بهش زعفرون و پسته بده ببره با خودش. مامان کاش بیشتر مراقبم بودیا مامان تو امضام دارم برات مینویسم بگم تو اون شب رو تجربه میکنی که بدون من برمیگردی خونه و شب بدون من میخوابی و من فقط از اصفهان خارج نشدما من ایرانو ترک کردم. مامان دیگه شب زنگ نمیزنی بگی بیا خونه بابا منتظره دیر وقته بیا خونه سفره آمادست. مامانی برای تو نوشتم ولی نه فقط تو برای هرکس که میخونه امضام اون نمیدونه با نوشتن این امضا چقدر اشک ریختم و تصور کردم ولی نوشتمش و در آخر خانم امینی بخواب که ما بیداریم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز