خانوما طبقه بالای مادرشوهرمم هرروز هم شوهرمو میبینه
ولی چندروز پیش با همسرم رفتیم بیرون یکم قدم بزنیم یهو مارو دید ما خیلی گرم احوالپرسی کردیم گفت کجا گفتیم اومدیم قدم بزنیم بعد به حدی به حدی حالت ناراحت و عصبی مارو کنار هم دید تو خیابون😐بعد خداحافظی ک کردیم بدون خدافظی رفت
حس خوبی ندارم شاید میگم کاش بهش تارف میزدیم باهامون بیاد.اخه یه قدم خشک و خالی بود
بعدم اینکه همسرم از پیاده روی متنفره بخدا بزور بعد از چندسال بردمش بیرون