شوهرمنم همیشه بازناگرم میگرفت میگفت چون پدرم زودفوت کرده بامادروسه تاخواهرش بزرگ شده کلا باجمع خانمهااحساس راحتی میکنه منم همیشه بهش هشدارمیدادم که یکجاگیرادم بدمیفتی واین زودصمیمی شدن کاردستت میده دقیقا۴ماه پیش متوجه شدم بازنی که محل کارش ازش درخواست کمک کرده وشماره گرفته هی زنگ روی زنگ صمیمیت بیجارفیق شدن وگندزدن به زندگیه ۱۳ساله من انگاردیگه هیچ ذوقی ندارم داغونم الهی خیرنبینن جفتشون