اولش اون روانی که از ترس کتک خوردن از پدرش عاشقم نشد
یه جا اونجا که به قدری عاشقم بود که با عصبانیتای من کنار می مد و خودش صبوری میکرد و خودشو کوچیک میکرد بعد بقیه که چشم نداشتن عشق ما دوتارو ببینند تحقیرش کردند و اون تحت تأثیر جو قرار گرفت و به من خیانت کرد
باورم نمیشه بهم خیانت کرده با یه دختر شخمی