2777
2789
عنوان

داستان مستاجری من و مادر بزرگم

248 بازدید | 22 پست

ما دو تا خونه داریم

یکیش خشکه 110 متریه و از مامانم دوره ، درشو بستیم همونجور مونده چون کابینت اینا گرونه فعلا تجهیزش نکردیم

بعد یه خونم هم 95 متر بود دو سالی توش نشستم هم خیلی کوچیک بود واذییت میشدم از کم جایی و هم از مادرم دور بودم

خونه خودمو اجاره دادم رفتم مستاجر شدم تو یه خونه 120 متری شخصی ساز نزدیک مامانم

حالا مادربزرگم دو بار اومده خونه من،  مسکن ملی داییم که 90 متره ، باخونه ای که اجاره کردم مقایسه های الکی میکنه که آره خونه پسرم همین اندازه هست و خونه پسرم نور مخفیش همینجوره و خونه پسرم فلانه بهمانه

انگاری هی میخواد یاد آوری کنه که تو مستاجری و پسر من خونه داره!

باید چه رفتاری داشته باشم؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم ۹۰ متر کجاش کوچکه!

هیچی نگو اصلا نشنیده بگیر حرفاشو

برای شاد بودن منتظر جمعه نباش ، منتظر تابستان نباش ، منتظر کسی ک دوستت داشته باشد نباش ، شادی وقتی بدست میاد ک منتظر اتفاقی نباشی ................................... بهترین انتقام از کسی ک آزارت داده اینکه ک در نبودنش شاد باشی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  14 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش