میخاد خاستگار میاد خودم راضی نیستم ولی مامانم خیلی راضی منو تحت فشار میزاره با حرفاش با رفتاراش.. روانمو داغون کرده از دیشب همش تو فکروخیالم از قلب درد و تپش قلب نتونستم بخابم🥲 من اینجوریم که میرم تو فکروخیال قلبم سریع واکنش نشون میده😭 خسته شدم دیگ این قضیهرو خیلی برای خودم بزرگ کردم تاوان نه گفتن دارم ولی احساس میکنم نمیتونم که بگم🥲 احساس میکنم نمیتونم در برابر مامانم وایسم🥲 چیکار کنم این افکار ازم دور شه؟؟ دارم روانی میشم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
۲۳ سالمه اونا منو دیدن خوششون اومده گفتم بیان ولی اگه من از اونا خوشم نیاد با وجود مامانمچطوری رد ک ...
خب مادرت آرزو داره خوشبحت بشی تنها نمونی بعضی وقتا بار اول از طرف خوشت نمیاد ولی باردوم ببینی شاید بخوای بهر حال زود رد نکن سنت برای ازدواج خوبه هر چی سن بره بالا خواستگار خوب کمتر میشه
عزیزدلم باید کم کم خودتو اماده کنیسنت سنیه که اوج خواستگاراسخیلی بذاری دیر بشه مورد ها هم کمتر میشه ...
اونا منو دیدن خوششون اومده منم گفتم عیب نداره بیان ولی اگه خوشم نیومد چطور با وجود مامانم رد کنم🥲 از همین الان منو شوهر کرده حساب میکنه نمیدونین چه رفتارا و حرفای بهم میزنه اگه نه بگم روانمو داغون کرده😭