دلم داشت میترکید رفتم تو انباری گریه کنم

همش به خاطر اینه که تمرکزت رو هنوز رو این موضوع گذاشتی. 

فکر کردنت به این موضوع طبیعی و قابل درکه، ولی خودت رو فراموش کردی. شما برای آینده بهتر زندگی بهتر جدا شدی،تا جوونی فرصت زیاد داری. اما الان فقط تمرکزت رو ببر سمت خودت. 

برو خودت رو تو آینه نگاه کن ببین چی میخوای برای خودت؟ دوست داشتی چطور آدمی باشی،یکم به آرزوهایی که داشتی فکر کن، یه روز فقط به خودت فکر کن و سعی کن هرچقدرم به اون فکر کردی، بعد چند لحظه تمرکزت رو برگردونی رو خودت. 

من بعد از ۴ سال جدایی و ۴ سال تنهایی

الان دوست داشتنم صفر شده 

اما ذهنم هنوز درگیر اتفاقای بد گذشته س

عزیزم انشالله آرامش به دلت برگرده .... یه مشاور برو کمکمت میکنه بتونی فراموش کنی ...

سعی کن از الان به بعد زندگیت رو بسازی ..همین که باعث رنج تو شد یعنی آدم درستی نبود ....انشالله از این به بعد زندگیت بهتر بشه ولی خودتم تلاش کن 

امضات تو اوج ناامیدی بغضیم کرد

اره فداتشم

درسته

ولی منم هی میگم حسرتش برام میمونه و دیگه از هیچکس خومش نمیاد

ولی خدا بخواد میتونه دلمونو اروم‌ کنه و همه چیو درست کنه

ایشالا درست میشه

دارو اگه داری ادامه بده

کلاس دلخواهت برو، من خیاطی میخوام برم

میدونم سخته ادم نمیتونه تکون بخوره ولی حونه نمون

من الان تو وضعیت تو ام منم شنیدم از بقیه که داره بهم خیانت جنسی میکنه بعدش مشکوک شدم پیگیر شدم و فهمیدم الان دارم جدامیشم

برا منم ثابت نشد ولی دارم جدامیشم خودش انکار کرد مدرک منم درحدی بود ک پیاماشو با دوستش خوندم تو چتشون انگار دوتا دختر بردن باغ منم گاهی دو دل میشم میگم نکنه شوهرم راست یمگفت

پشیمون نباش خوشحال باش چون مقدمه همه خیانت ها با چت و کمک و.. شروع میشه مطمئن باش که اگه باهاش بودی وضعت از الان بدتر میشد 

برو خدا شکر کن که بچه نداشتی....دیگه به این آدم نالایق فکر نکن

سللام ، ببخشید که من نظر میدم تو حدودی خوندم 

به نظرم با خودت روراست باشی بهتر چون از یه طرف میگی خیانت عاطفی کرده  غرورم اجازه نداد قبول کنم و بمونم از یه طرف دیگه  دلت پیش اونه و نمیتونی فراموشش کنی  در واقع داری خودتو تبرئه میکنی  وبه خودت میگی مقصر من نبودم درسته مقصر شما نبودید وقتی شما با اون قضیه نمیتونید کنار بیایید دیگه خودتو سرزنش نکن و خودتو عذاب نده  اگه الان میموندی و شرایط جداشدن نداشتی به قول یه کاربر عزیز که گفتن شاید باموندن شراییط خیلی بدتر از شرایط الانت میشدو  ناراحتی و افسردگی و مشکلات روحی و جسمی بیشتر بهت آسیب میزد‌ درست گفتن،   باورکن شوهرت الان خیلی پیشمون تر از تو هست که با یه اشتباه خانم خوبی مثل تورو از دست داده و زندگی خودشو خراب کرده حتی پدرمادرش هم پیش خودشون میگن خانومش خیلی خوب بود این  نفهمی کرد از دستش داد و زندگیشو خراب کرد  هرچندباتو هم دعوا کرده باشن و به روی خودشون نمیارن اما میدونن تو خوب بودی و زن زندگی و مقصر نبودی ، من فقط پیام بهت دادم بگم اونی که باید ناراحت باشه شوهرته نه تو،اینطوری ضعف از خودت نشون بدی همه فکر میکنن مقصر تو بودی اولین نفر هم خودت داری به خودت تلقین میکنی که مقصر خودم بودم  سعی کن ناراحتی و فکر و خیال و استرس رو بزاری کنار چون با این کارات ضربه به خودت میزنی و بعدشم قدرت تصمیم گیری رو از خودت میگیری شاید فرصتهای بهتری در انتظارت  باشه اما با این رفتاری که درپیش گرفتی همه رو ازدست میدی حتی شوهرت هم پشیمون بشه که صددرصد هم پشیمون هست بیاد دنبالت با این حال و روز ببینت برمیگرده میره حالا یه سری صحبتها هست خواستی بهت میگم  اول از همه چی از این دوراهی خودتو نجات بده یا قبول کن کار درستی انجام دادی و خودتو سرزنش نکن یا مردونه به خودت بگو اشتباه کردم  هرچند گذشته و همه چی تموم شده اما همین دوراهی که تکلیفتو مشخص نکردی داره عذابت میده