خیلی دهن لقه
چند وقت پیش برای روز دختر یه طلا برام گرفت البته با پس انداز کردن و صرفه جویی زیاد
چون قبل از این چند تیکه از طلاهام فروخته بود برای بدهی
بعد قرار شد به هیچکس نگیم و بین دوتامون بمونه (چون خانوادش ازش توقع پول داشتن و نمیخاست بده بهشون)
حالا اقای دهن لق پریروز جوگیر شد عموش هی سوال پیچش میکرد که بیپولی و بدبختی و فلان اینم جوگیر شد گفت نه پولام دادم طلا برا نامزدم
عموش هم به زنش گفته (دختر عموش زنداداش منه)
اونم ۶ تا دختر متاهل داره به همشون گفته (همشون خونه خراب کنن)
حالا عروسشون امروز به من گفت که جمع شدن دور هم هی بدگویی تو رو کردن و هی پشت سرت حرف زدن
قبلا هم یبار زنداداشم زنگ زده بود به جاریم و هی بدگوییم کرده که این دختره فلانه و بیساره
من واقعا توی خانواده نامزدم خیلی احترام داشتم خیلی بهم اخترام میزاشتن و برام ارزش قائل بودن
بعد الان ناراحتم میگم فکر میکنن نامزدم دستش تنگه تقصیر منه و من پولاش میگیرم درحالی که اون خودش خیلی ولخرجه برا همین مدیریت مالی رو داده دست من
منم با توجه به شناختی که ازش دارم و شرایطی که میبینم میخاستم یکمی پس انداز داشته باشم🥲