داییم پسر دو سالش ده روزیه نمیدونم یهو چش شده ترسیده بهش شوک وارد شده یهو خشکش میزنه رفته سی تی اسکن مغز دقیق نمیدونم چی میخوان برا بچش عکس برداری کنند یا کار دیگه ای
حدود ۵۰ میلیون پول ازش خواستند نداشت بده هممون با همکاری هم یه ده دوازده میلیون فعلا جور کردیم زنش عکس بچشو رو تخت بیمارستان براش فرستاد اولین باره دیدم داییم آروم آروم سرشو انداخته پایین دستشو گذاشته روی پیشونیش گریه میکنه😭😭اشک هاشو دیدم واقعا، سکوت بدی جمع رو گرفته بود خالمم گریه کرد 😭
خیلی حالم خرابه بغض راه گلومو بسته اومده التماس مامان بزرگم میکنه که گردنبندش رو بهش بده نمیده میگه من نمیدم خودم برا پول دکتر میخوام
اونقدر به مامان بزرگم التماس میکنیم فایده نداره
میگه یا گردنبند یا تفنگ یکیش بدید برم بفروشم بچم داره از دستم میرع قبول نمیکنند ،دلم برا داییم میسوزه خیلی خیلی روی بچه هاش حساسه خیلی شغلش گارگریع یه باغ هم داره اونم خشک شده بخاطر بی پولی🥺
اونم مظلوم ترین و بی حاشیه ترین داییم این اتفاق براش افتاده داره قلبم از جاش کنده میشه 😭😭مامانم دستش گرفت بردش خونمون نمیدونم چی بهش قرض داد یکم آروم شد احتمالا انگشترش رو داد بهش
از غصه خوابم نمیبره دارم دق مرگ میشم براش💔😭