من همیشه دوسداشتم ی بنده خدایی بیاد خاستگاریم مهندس بود و خوشتیپ خوشگل نگم اصن
قبلا زیاد میومدن خونمون ی بارم تو اینستا بهم پیام میداد ولی چیزی در مورد دوسداشتن و اینا نمیگفت
ماهی یکبار میومدن خونمون تا سال ۱۴۰۰ این اقا عقد کرد رفتم عقدشم چقد خوب شده بود هی گفتم چی میشد این میومدم برا من چون واقعا پسر خوبی بود
بعد عقدش رابطشون با ما تموم شد از اقوام عروسمون بود
هی میگفتیم این چرا نمیاد دیگه مگه حرفی زدیم
تا داداشم گف قبل عقدش منو برا پسرش خاستگاری کرده داداشم جواب رد داده 🥲🥲🥲🥲
مامان پسره ازوناس ک ی ایلو بهم میریزه منم خیلی لوس و ارومم گفته گناه داره بعد اذبتش میکنه دلم نیومد بگم بیان خاستگاری
ولی واقعا پیرش پسر خوبی بود 🥲🥲🥲
حالا بشینم هی حرص بخورم 🤭🤣البته جلو بقیه ب رو خودم نیوردم