من پنج ساله حدودا که نامزد هستم تا وقتی پیش نامزدم بودم که البته هفته ای دو سه روز به منزل من می اومد حس زنانگی داشتم به خودم میرسیدم لباس های خوب میپوشیدم ماسک و کرم و قرص های تقویتیم قطع نمیشد هرروز ورزش میکردم نامزدم اشغال هارو میبرد خونه رو نظافت میکرد و من اشپزی و کارایی که دوست داشتمو میکردم الان شش ماهه برای تحصیل از هم دور شدیم و من تمام کارامو خودم دارم میکنم امروز پنج ساعت پیاده برای یک بسته پستی تو شهر راه رفتم دستم تاول زد کفش پامو زده و دردم اینا نیست دردم اینه که تو این شش ماه رفته رفته حس میکنم هیچی از زنانگی ای که قبلا داشتم نمونده نه وقت میکنم به خودم برسم نه دیگه کسی پیشمه که انگیزه لباس های خوشگل پوشیدن داشته باشم وقتیم به خودم نمیرسم حس افسردگی میکنم. هم خستم از این همه کار هم غمگین