داخل ادم حساب کرده بود یعنی هرکی بی پول کارش نجاری دستاش زمخت باشه بی ارزشه
خوب سطحشون خیلی باهم تفاوت داشت
ازون لحاظ میگفت که بهم نمیخوریم
خیلی قشنگه و بنظرم واقعیت و داره میگه آدمای فقیر و بی ارزش حساب نکرده فقط گفته با پایین تر از سطح خودت ازدواج نکن
نمیدونم کی نوشته ولی از زبان رحیم هست
وقتی بخونی دیدگاه متفاوتی پیدا میکنی به رمان
رحیم انگار یه جاهایی مجبور بوده اون رفتار نشون بده
دوست داشتی بخون برای من جالب بود چون فکر میکردم رحیم و مادرش مقصرن ولی رحیمم هم حق داشته خیلی جاها
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
