بابام با ازدواج ام مخالفه میخام خودکشی کنم💔

آره بابا هر چی مرد دیدم که بالای ده سال اختلاف سنی داشتن همه شون زورگو هستن بلااستثناء

مرد اگه دنبال ریاست نباشه و دنبال احترام متقابل باشه طبق عرف جامعه ازدواج میکنه عرف جامعه هم یعنی اگه ۳۶ سالته یه زن ۳۰ ساله بگیری

ببین من با شوهرم ۴ سال اختلاف سنس دارم با اینکه خیلی پایه باهام کنسرت میاد  شهربازی میاد میبره بیرون مارو میگ میخنده ی وقتایی میگم شبیه بابابزرگا هستیاین اختلاف سنی طبیعی نیستا تو میشی ۳۵ ساله تقریبا همسن الان من ک میشه تایم خوشیت اون آقا میشه ۵۰ سالش یعنی زمانی برای ریلکس کردن و خلوت کردنش..فقط الان رو نبین

منو شوهرم ۸ سال اختلاف داریم حرف همو نمی‌فهمیم چه برسه به ۱۵ سال 

ما از لحاظ فرهنگی فرق میکردیم 

بابای منم گفت زنش نشو 

من قبول نکردم اونم دیگه حرفی نزد 

الان ۵ ساله گذشته ولی هنوز سر این بعضی وقتا مشکل داریم 

از لحاظ مالی مشکل ندارم 

ولی این خیلی اذیت میکنه 

یه بلایی سرمون اومد بخاطر این مشکل دیگه اون حس قبلی رو بهم دیگه نداریم 

اگه بزرگترا چیزی میگن چون اونا آینده رو دیدن 

راضی ای؟

چه خوبه که همه چیو در نظر گرفته درستش همینه باید ی مدت با طرف بگردی تا بشناسی 

ولی از لحاظ سنی ممکنه الان براتون مشکل نشه چند سال دیگع مشکل بشه

۱۵ سال اختلاف که خوبه  مشکلش چیه اصلا بگو اقا من میخوام زندگیمو خراب کنم شما چکار دارین 

عشق کورت کرده، صد درصد حرف پدرت. چند سال دیگه میرسی به حرفش

آبان عروسی مون همه چیش خوبه

ولی خشن و زورگو 

اختلاف سنیتون زیاده عزیزم این موضوع الان خودش رو نشون نمیده چون هر دو هیجان دارید اما به مرور با عادی شدن و فروکش کردن هیجانات مشکلات خودشون رو نشون میدن شما بخاطر سنت نیاز به هیجان و شور و اشتیاق داری اون این دوره رو گذرونده نیاز به سکون و آرامش داره شما دوست داری نازت رو بکشه اون این شور و اشتیاق رو دیگه نداره 

شما از لحاظ ج ن س ی انرژی بیشتری خواهی داشت 

شما قراره بچه دار بشید و بخاطر سن و سالش شاید نتونه اون انرژی که شما برای بچه ها میذاری رو داشته باشه همه اینا میشه چالش میشه داستان 

اون از شما میخواد بزرگتر از سنت رفتار کنی و باعث میشه مجبور بشی خودت رو نادیده بگیری

اهل بیت اگه الگوی ازدواجت هستن بدون که اکثرا ۴ تا عقدی و داشتن با اینم مشکل نداری؟

الان داغی نمی فهمی ... چشات کور شده واقعیت هارو نمی بینی. اما بابات داره میبینه... 

کاش نظر چند تا مشاور دیگه هم بپرسی. همین جا چند نفر دیدم که بعد چند سال از ازدواج با سن بالاتر صداشون در اومده بود.

رابطه ات با پدرت چطوره؟از بچگی چطور بوده؟ بنظرم اگه میخوای مشکل حل کنی اولا از پدرت بپرس، من به نظرت احترام میذارم و نه میگم اما بگو دلیلش چیه تا بتونم با خودم کنار بیام. تا بفهمی دلیل اصلی مخالفتش چیه. اگه بری سمت خودکشی یا رفتارهای کودکانه و لج بازی خوب مسلما والدینت بیشتر مطکئن میشن این انتخابت هم عاقلانه نیست 

لطفا دختر مردمو بدبخت نکن با راهنمایی الکی این همه هانم عاقل میگن حرف پدرماددرتو گوش کن شما یه تنه اومدی میگی جوابشونو نده خودتو بدبخت کن 

در طول زندگی مشترک متوجه تغییر توی افکار میشی چیزهایی که از نظر تو مهمه برای اقا بی اهمیته و برعکس ... کلا سبک دیدگاهو نگاه به اینده متفاوته نزدیک دو دهه اختلاف هست چیز هایی که الان بی اهمیت دیده میشن بعد ها میشن یک مشکل بزرگ

هیچوقت خودت رو با هیچکس مقایسه نکن هیچ ریز زندگیش رو برات تعریف نمیکنن شما ظاهر ادم ها رو میبینی

احساسی تصمیم نگیر و به پدرت اعتماد کن مردا قشنگ نمیتونن هر چیزیو به زبون بیارن یا نمیتونن یا بلد نیست بروز بدن 

مخالف ازدواجم با پسر عموم بود نگو خودش بیشتر اونا رو میشناخت خودم اسرا زیاد کردم راضی شد به دوسال نکشید فهمیدم حق با پدرم بود..