بعد یه ماه گفتم برم خونه مامانم مریضه حداقل دو س روز وایسم یکم روحیش خوب شده تا ماه بعد نمی‌رم میگه طلاق بری شب بمونی الان اومدم خونه مامانم. باید مثلا پنج شیش غروب برم خونه مادرشوهر وگرنه شوهرم میگه طلاق من چیکار کنم واقعا
فیکه والا
چرا این شرایط قبول می‌کنی ؟
وا یعنی چی
گوه خورده بگو طلاق تا برینه به خودش
اینا قومالظالمین هستند
کاش دنیا یجوری بود میشد شوهر بدردنخور همونجا گوله کرد انداخت زباله
باافتخار بگو ک س ننه هرکی طلاق نده
خب شب نمون برو خونه ات فردا دوباره برو خونه مادرت
تصمیم جدی برای ادامه دادن یا ندادن
طلاق
مردی که درکت نکنه به درد زندگی نمیخوره
الکی میگه هیچ کار نمیکنه میخواد بترسونه
عزیزم اگ خدای نکرده مادرتو ازدست بدی هیچ کس برات مادر نمیشه ولی اگ شوهرتو از دست بدی میتونی دوباره ازدواج کنی قدرشونو بدون منی ک پدرمو از دست دادم الان میفهمم خانواده چقدر با ارزشه
بیشعورای خودشیفته زورگو خودشون هیچی نیستن برای ماشرط میزارن عزیزم اگرزندگیتودوستداری چون این ادم مشخص خودخواه وزورگوعه کناربیا ب مرور شاید بهتربشه لج نکن باهاش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
