2777
2789
عنوان

می خوام قصه ی واقعی ای که مادربزرگم از قدیمترا می گفت براتون تعریف کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 4547 بازدید | 103 پست

از اونور میرزا رفت توی زندگیه جدید با زن و تجملات اشرافیه جدید و دوستای جدید و خونوادش که بهش برگشته بودن. بهش خوش میگذشت و هر ماه هم خدمتکارش خرجی و اجاره رو برای کلثوم میاورد کلثوم افسرده شده بود نه چیزی می خورد نه زندگیش دیگه زندگی بود. فقط گریه میکرد و خیره می موند و خیلی وقتا مثل دیوونه ها خودشو میزد.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

هنوز جوون بود و خوشگلی داشت. این شد که با خبر طلاقش مردای روستا به طمعش افتادن و زنای روستا دشمنش شدن. هر کی دنبال زن دوم بود میومد و کلثوم در رو روشون باز نمی کرد. تا روزیکه خدمتکار میرزا به گوشش رسوند که آقا میگه من عمرم رو با اون پاپتی هدر کردم و زنیکه اجاق کور عقلمو دزدیده بود و جز من کسی نمی گرفتش!

این شد که کلثوم برای اثبات اینکه خواهان داره به اولین خواستگار زن مرده ای که بعد اون قصیه اومد خواستگاریش جواب بله داد و ازدواج کرد.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

هنوز جوون بود و خوشگلی داشت. این شد که با خبر طلاقش مردای روستا به طمعش افتادن و زنای روستا دشمنش شدن. هر کی دنبال زن دوم بود میومد و کلثوم در رو روشون باز نمی کرد. تا روزیکه خدمتکار میرزا به گوشش رسوند که آقا میگه من عمرم رو با اون پاپتی هدر کردم و زنیکه اجاق کور عقلمو دزدیده بود و جز من کسی نمی گرفتش!

این شد که کلثوم برای اثبات اینکه خواهان داره به اولین خواستگار زن مرده ای که بعد اون قصیه اومد خواستگاریش جواب بله داد و ازدواج کرد.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عجیب اینجا بود که همون ماه اول باردار شد و به جای اینکه خوشحال شه که داره مادر یشه حالش بدتر شد. مدام گریه می کرد و به بچه می گفت نمی خوامت اینهمه خواستمت نیومدی و عشقم ولم کرد. حالا که بدون عشق با یکی همسن پدرم ازدواج کردم تو رو می خوام چیکار. تو باید میرزای منو به زندگیم دلگرم می کردی نه داغی بشی که یادم بندازه به خاطر چی ولم کرد. خلاصه بچه رو نمی خواست و حال روحیشم روز به روز بدتر میشد. شوهرشم پیر و مریض بود و هم صحبتش نبود.

گذشت تا زمان زایمانش رسید. زایمان سختی داشت و بعد از ساعتها تلاش قابله بچه بدنیا اومد اما خونریزیه کلثوم شدید شد نتونستن جلوشو بگیرن  و همونطور که بچه توی اغوشش و لبخند به لبش و اشک توی چشمش بود از دنیا رفت.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

کلثوم که جوون مرگ شد و بچشم چند روز بعد خودش چون شیر نبود و پیرمرده هم براش چندان مهم نبود از گشنگی و زردی مرد!

اما بشنوید از میرزا. زنش بعد چند سال که دید نمی تونه از میرزا بچه ای داشته باشه طلاقش رو با کلیه مهریه و اموالش جمع کرد و رفت.

میرزا هم رفت ور دل نن باباش و همش می گفت تاوان کاری که با کلثوم کردم رو دارم میدم. دیگه هم ازدواج نکرد و خیلی هم پشیمون بود. تا سالهای سال تنهایی زندگی کرد و میگن توی میانسالی حواس پرتی گرفت و همش میگفت میرم دنبال کلثوم و میرفت بیرون و گم میشد و خدمتکارا می رفتن پیداش می کردن و میاوردن تا یه روز رفت و دیگه برنگشت و کسی هم نتونست پیداش کنه. مردم میگن شاید دنبال کلثوم رفت تا آبشاری که اولین بار اونجا همو دیده بودن و از ابشار پرت شد پایین و آب اونو با خودش برد.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

چقد تلخ!

واقعا مردا همینن عاشق فتح کردن و ترک کردن!

میرزا فقط چون کلثوم از دستش فرار کرد و شرم و حیاشو دید، دلش خواست کلثوم رو به دست بیاره 

و عجیب اینکه مردا هر چقد هم نشون بدن سرسختن ولی در نهایت دهن بین خانواده شون هستن

چقد تلخ!واقعا مردا همینن عاشق فتح کردن و ترک کردن!میرزا فقط چون کلثوم از دستش فرار کرد و شرم و حیاشو ...

خیلی از آدما اینطورین متاسفانه. فتح کردن و ترک کردن

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خب 9سالشه من دوست دارم عشقه منه

اسمش قشنگه ،وخوش آهنگ اسم همیشگی

خداحفظش کنه

آذین،،هستم،،خدایا خدایی کن رحم کن معجزه کن ، اگرنکنی من نه خدادارم و نه حسین،،،،من امید داشتم ،خدایا،،،،

خیلی از آدما اینطورین متاسفانه. فتح کردن و ترک کردن

خسته نباشی

آذین،،هستم،،خدایا خدایی کن رحم کن معجزه کن ، اگرنکنی من نه خدادارم و نه حسین،،،،من امید داشتم ،خدایا،،،،

چه بد تموم شد🥲

کاش دوباره بهم‌ میرسیدن

سلام دوست جوونیا من پَری ام🧜‍♀️  پری که دوست داشت دریایی باشه ولی زمینی شد😋 حالا تعریف از خود نباشه ها🤪 ولی آقایی مون( دَلی قیز) خطابم میکنه 😉😅😂 راستیییییییییی یادم رفت بگم من یک عدد مامان پری ام هستم که هنوز تو دوران طفولیتش سیر میکنه😉😎 اگه تو تاپیکی باهات شوخی کردم به دل نگیر فقط یه لبخند بزن و رد شو دنیا ارزششو نداره دوست خوبم😊در آخر ممنون میشم برای عاقبت بخیری جوجه رنگیام و رسیدن به آرزوهام یه صلوات مهمونم کنی🙂
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز