جشن نامزدی یکی از نزدیکا
وقت شام سفره پهن بود منم تو سفره غذا و وسایل تو سفره رو میدادن بهم که بزارم وسط سفره یا دیس غذا رو بدم مهمونا ....کمکی وسط سفره بودم
کلا وسط سفره بودم 😔
وقتی برا همه گذاشتم و سفره کامل بود بزرگترا گفتن بشین اون غذای دستت مال خودت
تو اون اتاقم ۹۵ درصد فامیلای داماد بودن
نشستم همه چی بود برام فقط قاشق نبود😬😮💨
تصور کنین یه سفره ی بزررررررررررگ ازین سر خونه به اون سر پهنه
منم فقط یه جا خالی بود برام که نشستم، ،،حالا کجا؟؟؟
بالااااای مجلس اونجا نشستم ،،سفره هم دراااااااز و بزرررررگ
اونوقت فکر میکنین برا قاشق چیکار کردم؟؟؟؟؟😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨
پشت سر مهمونا کااااامل جا بود رد شم ،،سفره وسط اتاق بزرگ پهن بود
بلند شدم قششششششنگ از همونجا که بودم رفتم تو سفره 😨😨😨😨ازییییین سر سفره به اوووووون سر سفره 😨😨😨😨از همون وسط دیس های غذا و لیوانا و نوشابه ها و هممممه رد شدم ازون ور سفره در اومدم😳😳😳 رفتم برا خودم قاشق برداشتم از آشپزخونه بعد برگشتم باز همون مسیرو🙂↕️🙂↕️🙂↕️🙂↕️ از این ور سفره به اووووون ور سفره از وسط پامو گذاشتم قدم زنان رد شدم 🥶🥶🥶🥶🥶🥶نشستم سر جام غذاموشروع کردم خوردن🥹🥹🥹🥹
اصصصصلا نفهمیدم دارم چیکار میکنم از بس تو سفره ها کمک کرده بودم فکر میکردم مسیرم و جام فقطططط تو سفره س🤒🤒🤒🤕
چنتا از فامیلای داماد نگام کردن با این حالت😵💫😵😳😲😯😮
بازم هالیم نبود چیکار کردم با بی خیالی با حرص و ولع شروع کردم غذامو خوردم🙂↔️🙂↔️🙂↔️🙂↔️
بقیه هم گرم غذا بودن اصلا نفهمیدن چکار کردم😑 خداروشکر فامیلای ما نبودن تو اون اتاق فامیلای داماد بودن 🙄
اگه مامانم میفهمیییید خون به پا میکرد🥵🥵🥵
حالا چکار کنم؟؟؟؟
نظرتون در مورد کاری که کردم چیه😱😱😱