من دوستم تقریبا بیست ساله دوستیم خیلی زن خوبیه تقریبا از همه چیز هم خبر داریم وضع مالیمون تقریبا در یه سطح ولی خوب اون شوهرش دامداری داره وضعشون خیلی بهتر شده مثلا یه ماشین شاسی بلند بایه خونه دوم تازه خریده ولی برامون اصلا مهم نیست خودمم خونه ماشین دارم وزندگیم بچه هام شوهرم خیلی دوست دارم حالا اون جدیدا شوهرش خیلی بداخلاق شده بهش غر میزنی و میگه گورتا گم کن البته یه چند باریک ازش معذرت خواهی کرده گفته به خاطر چک عامه قرض دارم ولی دوستم انگار یجوریه میاد خونه من درد دل مثلا به من میگه چقدر شوهرت مهربونه چه مودبه یا میگه شانس تو کجا من کجا یا میگه خوش به حالت با این شوهرت من جدیدا ناراحت میشم از طرفیم به چشم زخم اعتقاد دارم به نظر شما بهتر نیست باهاش ارتباط کم کنم البته شایدم من خیلی حساسم. شما بگید
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
بهتر اینکه از شوهرت تعریف نکنی حتی چهارتا بدی هم روش بزار ادم ها همه یک بدی هایی دارن اونارو بزرگ کن خونتون اصلا نیاد که شوهرتو ببین حسرت بخوره. خواستید همو ببینیدم برید بیرون کافه پارک تو ماشین پاساژ