2777
2789
عنوان

فاجعه دانش آموز شیرازی🥲

| مشاهده متن کامل بحث + 2731 بازدید | 102 پست

من میگم احتمالا از خانواده می‌ترسیده که اینکار کرده و اینکه بله بچه این سنی ممکن به خودکشی فکر کنه خود من اولین بار ۹ سالگی به خودکشی فکر کردم و ۲۳ سالگی انجامش دادم که مقصر ۹۹ درصد این اتفاق خانواده و ترومایی که برای بچه میذارن

فقط 13 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

با اینکه خانواده گفتن مدرسه مقصر بوده ولی به نظرم مشکل پدر بوده یه بچه چرا اینقدر باید از پدرش بترسه 

مگه ما دانش آموز نبودیم مگه نشده بگن پدر بیاد 

خدایی اینی که این بچه ازش ترسیده یه شکنجه گر بوده 

انقدری که ترقوه ؛ رگ ؛ ته ریش ؛ سینه ؛ باسن ؛             چال لپ ؛ گودی کمر ؛                                               و بقیه پستی بلندی های بدنمون طرفدار داره،            عقاید و اخلاق و خط فکریمون طرفدار نداره!                  توعصر حاضر حتما باید یه چیزیت زده باشه بیرون       یارفته باشه تو                                                        تاشایسته بشی 
با اینکه خانواده گفتن مدرسه مقصر بوده ولی به نظرم مشکل پدر بوده یه بچه چرا اینقدر باید از پدرش بترسه ...


اتفاقا منم نتیجه گیریم این بود ایراد از جو خانوادش بوده حالا مدرسه جای خود اما این مشکلات روحی و رفتاری ریشه خانوادگی داره :(

من خودم. مادرم. ولی واسه ماهم اتفاقی میفتاد. به شوهر خواهرم میگفتم. بابام میفهمید ک  بد میشد. میفتاد به جونمون اونم با کمر بند.... جرات گفتن نداشتیم

ولی. خودم شدم دوست بچه هام.. الانم هر چی میشه خودم قبل اینک بگن میفهمم ـــ خودم پیش دستی میکنم.... باهاشون حرف  میزننم .. 

🍁🍁🍷🍷🍁🍂🍁🍂🍷🍷🍷......  پاییز  دلهاست  ... و هوایش بارانی است... مبادا دلی را  تو برنجانی.... 💔💔❤️‍🔥🍷🍂🍂🍂🍁🍂🍂🍂

واقعاچقدر بدآخه سنی ندارن طفلیا🥲

بله

پارسال بخاطر همین موضوع توی هنرستان دخترم جلسه گذاشتن با حضور روانشناس و مشاور

اتفاقا همون روز هم چون دخترم که یازدهم بود و سر کلا یک خنده کوچک کرده بود هم از کلاس با بی احترامی اخراج کرده بودن هم ازش تعهد کتبی گرفته بودن

وقتی رفتم سر جلسه نشستم میخواستم خفه بشم

مدیر بعد از روانشناس شروع کرد به صحبت که به بچه هاتون احترام بذارین حواستون به پول دادن به‌شون باشه

و اینکه طبق آمار رسمی 800 دانش آموز خودکشی کردن

منم اجازه گرفتم و حرف زدم و گفتم لطفا از خانم مشاور بپرسید که اون 800 تا دانش آموز فقط بخاطر مشکلات خونه خودکشی کردن؟ چند تا از این 800 تا بخاطر رفتار بد و تحقیر کننده کادر مدرسه بوده. مثل دخترم من توی این مدرسه

وقتی ماجرا رو گفتم مدیر باورش نمطشد

گفت بعد از جلسه بیاین حرف بزنیم

خودش با معاونش و معلمش برخورد کرد

 اینکه بچه بیاد موضوعات مختلف رو با پدر و مادرش درمیون بذاره بستگی به واکنش والدین داره اگه مثلا اومد یه چیزی تعریف کرد و واکنش تند و غیر متعارفی دریافت کنه دیگه هیچی رو نمیاد به والدینش بگه کلا باید متعادل برخورد کرد از همون اول تا اعتماد بچه رو به دست بیاری. 

اتفاقا منم نتیجه گیریم این بود ایراد از جو خانوادش بوده حالا مدرسه جای خود اما این مشکلات روحی و رفت ...

مادرش پزشک بود احتمالا پدرش هم شغل خوبی داشته 

نمیدونم پدر و مادر تحصیل کرده چرا بچه رو مثل عهد بوق بار بیارن 

انقدری که ترقوه ؛ رگ ؛ ته ریش ؛ سینه ؛ باسن ؛             چال لپ ؛ گودی کمر ؛                                               و بقیه پستی بلندی های بدنمون طرفدار داره،            عقاید و اخلاق و خط فکریمون طرفدار نداره!                  توعصر حاضر حتما باید یه چیزیت زده باشه بیرون       یارفته باشه تو                                                        تاشایسته بشی 

من خودم یه بچه ۱۰ ساله دارم...

ولی خودم بچه بودم همه چیزو به مادرم میگفتم.چون هیچ وقت یاد نداشتم مادرم دعوام کنه یا کتکم بزنه یا بدخلقی کنه.همیشه باهام مهربون بود و یار و رفیقم بود.واسه همینم من هیچوقت ازش نمیترسیدم و هرچیزی میشد بهش میگفتم.حتی وقتی بزرگ شدم هم عین دوست پایه ام بود.همه جا میگفتم خواهرمه نمیگفتم مادرمه😂

یه روز خوب میاد

من از بچگی همه چیو به مادرم میگفتم به صورت خودکار

بزرگتر شدم، مستقل شدم، خوب و بدو تشخیص دادم، متوجه شدم نیاز نیست همه چیو بگی، حالا مامان منم تغییر کرده بود، این که من به مامانم بگم، مامانم سواستفاده کنه از حرفم، مسخره کنه ، به کسی بگه، یا ، .... باعث شد لال بشم، همه چیو تو دل خودم بزارم، تا وقتی به میانسالی رسیدم، انتخابمو برای ازدواج کردم، مستقل عمل کردم،چون قرار بود همه چیو منو پارتنرم انجام بدیم از جهیزیه تا خریدو بقیه موارد، خانواده ها فقط دیدن، پسندیدن، اجازه دادن، دخالتهاش و فتنه انداختناش باعث شد مشاور رفتیم، دفتری که مربوط به مشاور بودو خوند، اونجوری که دلش خواست برداشت کرد، همه چیو بهم زد.اخرشم گفت، تو همه چیو تو دلت میریزی، میری شهر غریب ما چه میدونیم چه بلایی سرت میاد، در صورتی که پارتنرم اصلا آدم هیولایی نیست.

حالا خودتون بگید،  یه مادر باید چجوری باشه،

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز