ما هشت سال ازدواج کزدیم پسرمون دوسالو هفت ماشه...شوهرم قبلا اصلا کنترل خشن نداشت الان به زووووور تحمل میکنه دیشب بحثمون شد سر بچه گفت : نداشته جفتتون شم..وای....این حرفش مثل تیر رفته تو قلبم...هی بغضم میگیره...چجوری دلش اومد گفت؟؟؟همش تو ذهنم میاد دوس دارم کلمو بکنم یه کله دیگه بذارم برای خودم که یادم بره....خیلی حالم بده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم توی دعوا هر حرفی ممکنه آدم بزنه اما لزوما به این معنی نیست که باورش داره یه چیزی شما میگی یه چ ...
من فقط سکوت کردم اون سر گریه ها و بهونه های یزدان عصبی شد گفت میزنم میکنمتون بیرون من نگاهش کردم گفتم این چه حرفیه؟عصبی تر شد اونو گفت...ما توی یه شهر غریبیم نباید بعضی حرفا زده شه...انقد غمگینم....خیلی حالم بده، جلو پسرم نشون نمیدم ولی خدا از دلم خبر داره