2777
2789
عنوان

یه مطلب خیلی مهم تروخدا کمک کنید

138 بازدید | 21 پست

من نوه چهارده مامان بزرگ و بابا بزرگم هستم . در سال شاید ۴ تا ۵ بار بیام خونشون . ولی هر دفعه ک میام کلی کار دارن و من باید کمک کنم . بایددددد . اگر کمک نکنم چشم و آبروشون و میکشن تو هم . در صورتی که باقی نوه ها یا حتی خاله ام که باهاشون زندگی میکنه اگر کار نکنن هیچچچچ عیبی نداره . منم میگم عیب نداره بزار کمک کنم خدا راضی باشه . ولی واقعا انگار یه وظیفه شده .

دلمم نمیاد نکنم . ولی خب اگر نکنم حس اضافه و به درد نخور بودن دارم .این همه کار میکنم ناهار و ظرف و جارو آخرم خاله ام در اومده میگه مگه چیکار کردی .

شما کمکم کنید .لطفااااا 

چیکار کنم که عین وظیفه نباشه برام 😅

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

این حسیه ک تو ذهن خودت داری وگرنه کار نکنی بازم مثل بقیه نگات میکنن

خب میدونی.دوست دارم آدم خوبه باشم متاسفانه.

پشتم حرف نباشه . ولی خب بازم پشتم حرف میزنن .

هعی . چی بگم:)

چیکارا می‌کنی مثلا ؟وقتی میری فقط خودشون دوتا هستن یعنی برای خودت و مامان بزرگ و بابابزرگت زحمت میکش ...

آره . مثلا تابستون چون درخت زردآلو دارن من جمع میکنم . هسته هاش میشورم . خشک میکنم و ...

یا مثلا جارو میکشم. ناهار میپزم . خاله ام هم هست . ولی خب اون وقتی من میام کار نمیکنه .


آره . مثلا تابستون چون درخت زردآلو دارن من جمع میکنم . هسته هاش میشورم . خشک میکنم و ...یا مثلا جارو ...

اما باید همه کمک کنن درست نیست یه نفر تنهایی همه کار هارو بکنه ..یعنی هیچکس هیچ کمکی نمیکنه؟

اما باید همه کمک کنن درست نیست یه نفر تنهایی همه کار هارو بکنه ..یعنی هیچکس هیچ کمکی نمیکنه؟

مامانجونم بنده خدا مشکل قلب داره و خیلی کم کمک میکنه . پدر برگمم نابیناست .

منظورم این دونفر نیست. 

منظورم خاله ام و باقی نوه هاست. مامانجونم با من با بقیشون راحت تره . 

اونروز کلی کار کردم بازم خاله ام اومده میگه مگه چیکار کردی ؟

مامانجونم بنده خدا مشکل قلب داره و خیلی کم کمک میکنه . پدر برگمم نابیناست .منظورم این دونفر نیست. من ...

نکن بهشون بگو شما هم پاشید به اندازه خودتون کار کنید کلفتتون که نیستم ..اگه مادربزرگتم زن بادرکیه باهاش حرف بزن و بگو من برای تو و بابا بزرگ کار کنم ناراحت نمیشم اما وظیفه نیست و درست نیست جلوی بقیه نوه ها هم راست بشم باید اونا هم کمک کنند...

منم شرایط تورو دارم با این فرق که خونه پدریمه‌..و خواهرام با بچه هاشون به پاشون اینجاست به پاشون خونه خودشون .و همش من باید هم و راست میشدم جلوشون ..دیشب پانشدم گفتم فقط وظیفه من که نیست شمام پاشید به اندازه خودتون کار کنید 

نکن بهشون بگو شما هم پاشید به اندازه خودتون کار کنید کلفتتون که نیستم ..اگه مادربزرگتم زن بادرکیه با ...

میدونی عزیزم . اونا سال تا ماه نمیان اینجا .

دوسه نفرشون اینجان . ولی همون دو سه نفر انگار من وظیفمه 

یا مثلا اونروز زنداییم اومده ولی از جاش تکون نخوره .

شام پختم.  بردم جلوشون گذاشتم.  

خوردن و پاشدن رفتن !

مادر بزرگم بادرک زیاد نیست . اکثرا با من مثل وظیفه ای رفتار میکنم .

من امسال این اولین باره اومدم خونشون .

میدونی . به آدم خیلی فشار میاد میبینه بارا رو دوش خودشه .

هیچ کی تقبل نمیکنه . حس آدمای ضعیف و دارم خیلی وقتا 

میدونی عزیزم . اونا سال تا ماه نمیان اینجا .دوسه نفرشون اینجان . ولی همون دو سه نفر انگار من وظیفمه ...

یعنی دیر دیر میان ؟خب بازم باید به اندازه خودشون پاشن کمک کنن..یعنی چی همه چیو بندازن کردن ما ..آدم مهمونی به ساعتها هم می‌ره یه کمک می‌کنه به اندازه خودش ..

آره میفهمم خیلی به آدم فشار میاد و کاملا درکت میکنم اون حسی که میگی چون خودمم تجربش کردم ..

چند وقته خونشونی؟

قبول نکن والا بگو منم نمیتونم ..براشون چای نبر بزارن خودشون پاشن ..می‌دونم شاید دعوا بشه ولی حق داریم برا انصافی که باید در حق ما بشه بجنگیم ..

بعضی آنقدر بی انصافن...ولی اینارو باید ادب کرد ..مامان بزرگا مثل مامان منه حتما نمی‌ذاره اونا پاشن آره ؟

چند سالته؟

یعنی دیر دیر میان ؟خب بازم باید به اندازه خودشون پاشن کمک کنن..یعنی چی همه چیو بندازن کردن ما ..آدم ...

اره .‌من الان یه هفتس اینجام . بین کلاسای دانشگاهم اومدم 

دیگه قول میدم ازین به بعد خدمات ندم به بقیه .

منم مثل بقیه با ارزشم. 

۲۲ سالمه😁

نه بابا . مامان‌بزرگ من وقتی میرن کلی پشتشون میگه هیچ‌کاری نکردن و دست به سیاه و سفید نزدن

ولی خب میدونی.  حس میکنم همونا عزت و احترامشان خیلی بیشتره 🫠

اره .‌من الان یه هفتس اینجام . بین کلاسای دانشگاهم اومدم دیگه قول میدم ازین به بعد خدمات ندم به بقیه ...

چی باعث شده اینجوری حس کنی؟

و باید بگم آره خونه ماهم همونایی که کار نمیکنن خیلی عزیزن..

معلومه که هم من هم تو باارزشیم ..اینجا فقط یه سری آدم هستن که بی مسئولیتی بخرج میدن که ماهم دیگه نمی‌خوایم قبول کنیم اونا هم باید پاشم...

حالا میخوای چیکار کنی ؟واکنششون چیه بنظرت؟

چی باعث شده اینجوری حس کنی؟و باید بگم آره خونه ماهم همونایی که کار نمیکنن خیلی عزیزن..معلومه که هم م ...

با مامانجونم حرف میزنم . میگم همینطور که از‌من توقع داری . ازاونجا باید توقع داشته باشی و بلندشون کنی حداقل تو کارای آشپزخونه کمک کنن .

دیگه هم دلسوزی نمیکنم. ب هیچ عنوان 

تا الان همش دلسوزی کردم ب این روز افتادم . 

وقتایی ک میان فقط وقتی لازمه دست میزنم ب کارا 


به نظرت خاله ام و چی بگم؟

اونروز آشپزخونه مرتب کردم، گاز پاک کردم، ظرف شستم خانم داشته با  گوشی حرف‌میزده.

اصلا آنقدر زورم گرفتتتتتتتتتتتت

شما چندسالتونه؟🤓

با مامانجونم حرف میزنم . میگم همینطور که از‌من توقع داری . ازاونجا باید توقع داشته باشی و بلندشون کن ...

آفرین همین درسته ..من تازگی شدم ۲۴....

خوبه حالا تو زود تر متوجه شدی من آنقدر فضا سمی بود که تا همین پارسال هم متوجه نبودم .مثلا خسته میشدما اما فک میکردم و عادیه و وظیفمه....

خاله ات چند سالشه؟

دست به هیچی نمیزنه؟


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز