سلام خانوما. من متاهلم و دو فرزند دارم و یه خواهر دارم چهارسال ازم کوچکتر و مجرده و شاغل و اکثرا از کارش میومد خونم و لش میکرد و لباس میپوشید میرفت گردش تا دیروقت. یکی از این شبا که تا ساعت ۱۲شب برنگشته بود و من باردار هم بودم و هیچ خبری هم بهم نداده بود که دیر میاد من نگران شدم همسرم هم نگرانش شد ولی تماس نگرفتیم باهاش تا برگرده. وقتی اومد خیلی اروم بهش گفتم اخه این ساعت اومدنه؟ ساعتو دیدی؟ یهو فریاد زد من ۳۰سالمه و به تو ربطی نداره من کی میرم کی میام و واسه خودم پدرمادر دارم و اونا خبر داشتن و تو کاره ای نیستی و کلی داد و بیداد که در حدی که همسایه پایینی مشت کوبید به دیوار که ارومتر باشید.من گفتم توی خونه من میای یه ارزشی قائل شو من پسر توی سن بلوغ دارم اون داره تورو میبینه یاد میگیره ازت. یهو گفت من اینجا هم میام تو هیچ کاره ای هروقت دلم بخاد میرم میام. شوهرتم اگه نگران شده بهش ربطی نداره بره جلوی خواهر و خواهرزاده هاشو بگیره. در صورتیکه همسرم چیزی به خودش نگفته بود. منم وقتی جلوی بچم گفت تو هیچ کاره این خونه هستی گفتم پس از خونه من برو. همون شبانه سوار ماشینش شد و رفت خونه پدرم و کولی بازی دراورد که نصفه شب خواهرم منو از خونش بیرون کرده. و همین شده داستان برای ما. خانوما من باهمچین خواهری چطور برخورد کنم اخه؟ به مادرم پرخاش میکنه همش طلبکاره ازشون همش باید همه بهش سرویس بدن حتی اتاقشم مرتب نمیکنه. چه خونه پدرم چه خونه من مثل هتله براش. واقعا از توهینایی که به پدرمادرم میکنه حالم بد شده. همش میگه من بزرگ شدم هرکار دلم بخواد میکنم. دست به سیاه سفید نمیزنه همش گردش و بیرون با دوستاش و پارتنرش و فقط طلبکاره ازمون. اینجا واقعا بنظرتون مقصر کیه؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اگه تو خونه ی پدرتون بود مقصر شما بودین ولی خونه ی خودتونه پس باید احترام بذاره
بهونشم برای اینکه هرروز بیاد خونه ی شما قابل قبول نیست
با نام و یاد خدا رها میشم از همه چیز فقط برای تو تلاش میکنم فقط برای تو میخوابم و میخورم و رژیم میگیرم و ورزش میکنم و زندگی میکنم برای تو...❤ دلم میخواد بفهمم شمس و جلال الدین محمد چه چیزی فهمیدن که اینطور برات زندگی کردن خدا❤
اگه تو خونه ی پدرتون بود مقصر شما بودین ولی خونه ی خودتونه پس باید احترام بذاره بهونشم برای اینکه هر ...
خونه من بود اتفاقا گفتم خونه پدرت به پدر مادر ربط داره بمن مربوط نیست اما خونه من یه حرمت و قوانینی داره تو جلوی پسر بزرگم بمن میگی تو هیچ کاره این خونه هستی هروقت دلم بخاد میرم میام. خب همسرم اکثرا ماموریته و مسئولیت این بچه ها بامنه الان تو توی خونه خودم اقتدارمو خراب کنی که دوفردا دیگه بچمم همینجوری رفتار میکنه
ادم سمی هیچ وقت نرمال نمیشه. هیچ ربط مستقیمی هم با پدر و مادر نداره. مگر پدر و مادر بقیه رو تربیت نکردن؟! چرا یکی باید تحفه در بیاد؟! حالا اگر هم درست تربیت نکرده باشن، بلاخره الان دیگه دیر شده. باید فقط دنبال راه حل آرامش باشی. بهترین کار اینکه که تلاش کنید مستقل بشه. یعنی از هر راهی که میتونید دیگه بیش شما نیاد. و طی چند مدت اینده هم از خونه پدر مادرتون بره. متاسفانه بچه ها تو ایران همیشه میخوان خانواده رو تا اخرین لحظه بدوشن. این اگر مجرد بمونه در اینده عذاب پدر مادرت میشه. خودم که نمونه اش رو دیدم. خونه خودت رو به شدت کم کن.
اینکه خانوادمم طرف اونو گرفتن و میگن نباید اون وقت شب بیرونش میکردی. میگم اگه اون وقت شب دیره و بد هست چرا دخترتون پس تااون تایم بیرون بود؟ میگن ما خبر داشتیم کجا بوده و به شوهرت چه ربطی داشته اصلا. میگم شوهرم مگه جلو دخترتونو گرفته؟! برادرانه نگرانش شده به من ابراز کرده بچه کجا مونده دیروقته. زنگ هم که بهش نزدیم.
منم بقران اونجوری بود بچه خونهی بابامینا بازی میکرد جیق داد میزد بچه ها نمیزارن بخوام فقط گلگی مامانم پیش منو خواهرام میکرد ولی بعداز اینکه ازدواج کرده هی زنگ میزنه بیا بریم خونه ی بابا منو دعوت می کنه خونش کلا یه ادم دیگهای شده
ادم سمی هیچ وقت نرمال نمیشه. هیچ ربط مستقیمی هم با پدر و مادر نداره. مگر پدر و مادر بقیه رو تربیت ...
من دیگه گفتم خونه من نیاد. از اینکه بچه هام رفتاراشو نمیبینن خیلی راضیم و ارامش دارم. بچه زیر یک سال داشتم یه دست بچه بغل یه دست ناهارشام خانوم اماده کن اصلا یه کمک نمیکرد لااقل بچه رو از دستم بگیره