با این شوهر چیکار کنم

دیگه راهی نیست .شوهرت غیر دهن بینی بدذات هم هست.کمی واسه خودت پول جمع کن و یه کار کوچیک راه بنداز مستقل شو

چرا جوابشو نمیدی 

بگی ادمت کردم صاحب خونه ات کردم اون همه طلا دادم 

عرضه داری یه گرم طلا بخر بزار جای قبلی 

همه خفه میشه هم مجاب که دوباره طلا بخره

میدونی چی بگو 

بگو روزی ما دست توست 

از اونجایی که خدا روزی منو میده تو که تو خرجمون کنی 

در واقع تو واسطه ای 

اما تو خرجمون نمیکنی خدام ازت پس میگیره میگه این پول حق تو نیس حق زن و بچه ات بود 

خانمی این حقیقته میخوای باور کن میخوای نکن

اگر شمارو راضی نگه میداشت ضرر نمیکرد 

من یه بار از همسرم یک میلیون پول خواستم حرف ده سال پیشه هر کاری کردم نداد رفت بیرون تصادف کرد دقیق یک میلیون ضرر کرد 

من نه تنها ناراحت نشدم در مقابلش بلکم خوشحالیمو نشون دادم 

بهم گفت بدجنس اما شروعی شد که بعد این هر وقت پول خواستم داد حالا نه بگم زیاد ولی کم تر گاهی بیشتر به هر حال دلمو نمیشکنه اینو فهمیده خرج من کنه بهتره تا ضرر بده

درسته منم دقیقا به همین اعتقاددارم واسه همین اصلاناراحته۴۰۰تومنی که ازدست داده نیستم چون هیچوقت اونو پوله من حساب نمیکرد پوله خودش حساب میکرد 

این حرفاروهمیشه بهش میگم ولی اصلاح پذیرنیست مثلامیگه برات یخچال خریدم میگم من یخچالومیتونم بپوشم یادرد دندونمو میندازه؟وقتی مثلایه وسیله برای خونه میگیره اونو میزنه پای من نمیگه آره من این یخچال یافلان وسیله رو برای خونه خودم گرفتم جالبتراینجاس وقتی رفتیم یخچال بگیره یه جاروبرقی برای مادرش خرید آخرش گفت این جاروبرقی هم مقصرش تو بودی که خریدم 

یعنی چون من زن دارم وبراش باید خرید کنم مادرمم دلش میخواد مجبورم براش بخرم وهمه اینامقصرش تویی

من 

یا خدا عجب زبون نفهمی 

من بودم زمان خرید یخچال میگفتم یخچال نمیخوام برگردیم 

به هوای من برای مادرت خرج نکن 

بزار بسوزه خیالت راحت اون لحظه نشد چند روز بعدمیبره مبخره جارو برقی رو نمیخره

اون لحظه موقع خریدیخچال نگفت وقتی برگشتیم خونه میگفت وگرنه همین کارومیکردم.کلامنطق چپرچلاغی داره😄

فقط من تاحالا باهاش ساختم

می دونی چجوریه خوبی میکنه خوبی میکنه بعد کاری میکنه که همه خوبیاش خراب میشه 

همین طلا،دوسال پیش یه نیم ست سنگین ویه جفت گوشواره واسم گرفت دوماه بعدش سریع فروخت 

هرچی طلای عروسیمون بود فروخت. مامانم بعدازعروسی واسه دوتا عیدی یه گردنبند ویه النگو برام آورد اونارم فروخت خانوادمم خیلی بدشون اومد ازون موقع به بعد دیگه هرچقدرتونستم پس اندازکنم حتی خیلی کم رو بهش نگفتم دادم مامانم سکه پارسیان میخرید وقتی زیادمیشد میدادش یه تیکه طلا

مردی که محرم نباشه همینه 

بهترین کاره ممکن رو انجام میدی دمت گرم

بدم اومد از شوهرت

کلا همه خانوما حتی توی زندگی با مرده خیلی خوب هم بهتره پس اندازه مخفی داشته باشن به هیچ مردی اعتبارنیست

دقیقا