من کلا زیاد نمیرم خونه مادرشوهرم باهاشونم سردم
سرما خورده بودم به شوهرم گفته بود آش درست کردم براش بیاید ببرید مام بیرون بودیم رفتیم جلو درشون شوهرم رفت بالا بگیره بیاد من با بچه هام تو ماشین بودم.
مادرشوهرم اومد پایین بچه هارو ببینه گفت بیاید بالا گفتم نه من حالم خوب نیست گفت چراااا؟
گفتم سرما خوردم برگشته میگه عروسی رفتی اونجا گرفتی(عروسی دوستم بود)
پسرم رو کریر بود به مادرشوهرم خندید دو سه بار تکرار کرد پسرم خودت بیا بالا پسرم تو خودت بیا بریم.
یعنی چی ؟؟ مثلا مامان بابات تورو نمیارن.
بعد تو نمیدونی من چمه برام آش درست کردی🫤🫤🫤