پنج ساله متاهلم و شاغلم
چند ماهه عروسی کردیم
همیشه تو خرج ها سهیم بودم
سعی کردم تا جایی ک میشه پول جمع کنم
خلاصه....
ی مقدار طلا داریم من و همسرم ک واسه خرید خونه جمع کردیم ( بیشترش برای منه )
چند وقت پیش گفت طلاهارو نقد کنم برای ی کاری من خیلی موافق نبودم چون تنها پسندازمون بود برای خرید خونه
من چون سرکار میرم واقعا رفت و آمد و هزینه اسنپ برام سخته
دوس داشتم ماشین بخرم بهش گفتم بیا با ی بخشیش ماشین بگیریم بقیشو بذار واسه کاری ک نیخوای راه بندازی
قبول نکرد و بحثمون شد قاشقو پرت کرد تو دستم خورد دستم خونی شد ورم کرد
ی لیوانم زد ب دیوار شکست
بغذشم گفت یا تو برو ی اتاق دیگ بخواب یا من برم....
واسه اونایی ک سواله چرا گفنی خودت نخریدی چون اونطوری بدتر خون ب پا میشد از طرفی اگر بحث میشد از نظر بقیه هم منطقی نبود ک وقتی خونه ندارین ماشین خربدی
و چون خواهرشوهرمم داره ماشین میگیره فکر میکنن من ب اون حسودی میکنم
در صورتی ک رفت و آمد واقعا برام سخته🤦🏻♀️