انجام ندادن یه چیزی باید اونقدر اذیتت کنه که ناخودآگاه حس کنی سختی انجام دادنش، به انجام ندادنش می صرفه
باید یه چیزی رو اینجوری بخوای
اگه هدفی که داری این حس رو در تو ایجاد نمی کنه باید از خودت بپرسی که اصلاً واقعاً هدف حقیقیت هست یا نه
اصلاً چرا میخوای بهش برسی
چه ضرورتی داره برات
آدمها و به خصوص مغز ما برای اهداف غیر ضروری خیلی وقت تلف نمیکنند
باید یک چیزی رو برای خودت حسابی خواستنی بکنی که مغزت بگه چارهای نیست باید صبح زود پاشم انجامش بدم
درست مثل کسی که صبح زود پا میشه میره سر جلسه کنکور و این آزمون رو میده هر چقدررم که آزمون مزخرفی باشه
چون مثلاً فشار و استرسی که توی یک سال تحمل کرده باعث میشه که انجام ندادن این کار خیلی غیر قابل تحمل باشه و باید حتماً بره سر جلسه کنکور حتی اگر ساعت ۳ نصف شب برگزار بشه
باید برای خودت ضرورت سازی بکنی نسبت به اهدافت
یعنی به عبارت دیگه هدافت باید برات حیاتی باشن نه هوسهایی که گذرا بخوای دنبالشون بکنی