2777
2789

چند روز پیش جشنواره غذا داشتن مامانم نتونست براش چیزی درست کنه چون هم بچه کوچیک داره هم بابام بیمارستانه جراحی قلب باز داره درگیر اونه . همبرگر خونگی سفارش دادیم برد ولی ناراحت شد که همه مامانا غذاهای تزئین کرده آوردن من پلاستیک ساندویچ دستم بود . 

امروزه گفتن جشن یاد گرفتن میلیون دارن بچه ها لباس مرتب بپوشن میخوام بریم باغ . مامانمم یه شلوار کتان قرمز با تیشرت سرمه ای تن بچه کرد رفتیم دیدیم همه بچه ها پیراهن مجلسی پوشیدن تاج گذاشتن صورتشون رو نقاشی کردن و ... 

اینم الان از مدرسه اومد هرچی از دهنش دراومد به مامانم گفت . گفت تو اصلا مامان خوبی نیستی کاش میمردی و نمیدونم من مامان نداشتم وضعم همین بود یا بهتر بود 

مامانمم گریه کرد رفت تو اتاقش . خواهرمم گریه کرد رفت تو اتاقش  . من موندم بینشون . حق با خواهرمه ولی خیلی بد حرف زد 



خودت نمیتونستی کاری کنی؟ منم بچم هرچی میخاد وقت نمیکنم بچه کوچک دارم

عزیزان نی نی سایتی لطفا مادرانی که بالای 30 سال هستند توتاپیکهای من شرکت کنن. نیاز به راهنمایی ونظرمجردها وبچه مدرسه ای هاندارم ضمنا توی تاپیکی که درموردش تجربه دارید برید راهنمایی کنید واگر تجربه ندارید نظراتتون رو برای خودتون نگه دارید ما بهش احتیاج نداریم.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حق با مادرت هست 

وقتی خانواده درگیر هستن و پدرتون بیمارستان چه توقع

برو پیش مادرت بگو بچه هست شرایط متوجه نمیشه ناراحت نباش 

بعد به خواهرت دلداری بده بگو درکت میکنم ناراحت شدی ولی شرایط بابا الان خوب نیست مامان دفعه دیگه جبران میکنه 

خواجه در حیله تا «به ما چه کند؟»                                   ما دل‌آسوده تا «خدا چه کند.                          

خب بچس، خیلی کوچک شده پیش بقیه بچها،مادرتهمحق داشته ناراحتشه ولی دیگه چرا قهرکرد ،بهش بگو مامان میدونم فعلا بخاطر بابا کلافه ای، میدونم بچه کوچک خستت کرده ولی بچه را ب من بسپار، باباراهم به خدا و یه کم به خودت وخواهر کوچکه برس ، بعدم شما ب عنوان یخواهر یه کم کمک بهحال باش 

سالها دویدم ولی به مقصد نرسیدم ..... برای همه منتظرها و من دعاکنید ....

بچه های الان خیلی مظلومن 

دارندگی و زرق و برق همه ی دنیا رو راحت میبینن و حسرت میخورن


قدیما گوشی نبود

بیخبر بودیم از خیلی چیزا

انقد حسرت ها زیاد نبود

زندگی مثل سیگار میمونه🚬روشن ک شد""چه بِکِشی// چه نَکِشی //تا تهش میسوزه👍

برید با مدرسه صحبت کنید این ادا اطوارا چیه دیگه

یه روز جشن الف یه روز جشن ب یه روز هزار یه روز میلیون

چشم و هم چشمی رو بین بچه ها هم رواج دادن. نهایتا جشن هم میخوان بگیرن یه هزینه بگیرن همه چیز با خودشون باشه که همه بچه ها یکسان باشن. مثلا می‌تونستن بگن زودتر بیاین نقاشی روی چهره داریم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792