(بهتر توجه کنیم )
یکی از واقعیتهای تلخ و کمتر گفتهشده آن است که خشنترین نگاه به زن طلاقگرفته را نه مردان، بلکه خودِ زنان دارند.
گویی فلاح و صلاح این قشر از زنان، اول از همه قربانی برخوردهای قشری و محافظهکارانه خود زنان میشود.
همانهایی که در ظاهر و در گفتار، خود را حامی حقوق زنان و مدافع حق مهریه معرفی میکنند، درست در بزنگاهِ اصلی – یعنی امکان ازدواج مجدد برای زنان مطلقه – تمامقد در برابر آن میایستند.
اینبار نه مردان، بلکه زناناند که زن مطلقه را به جرم ازدواج دوباره سرکوب میکنند.
اگر با مردی مجرد ازدواج کند، متهم میشود به پایمال کردن «حق دختران مجرد»،
و اگر به مرد متأهلی که امکان حمایت از او را دارد بله بگوید، گویی تمام حقوق عالم را زیر پا گذاشته است.
در این میان، فراموش میشود که عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای خود.
زنان آسیبدیده از طلاق نیز بخشی از جامعهاند و یا باید برای آنها راهکارهای شرعی و عقلانی اندیشید، یا باید تن به تبعات فاجعهبار انکار واقعیت و رهاسازی اجتماعی داد.
نمیتوان تنها با شعار حمایت از زن، مسئلهای به این عمق را مسکوت گذاشت.
راهحل، نه در دفاع متعصبانه از یک جنس، بلکه در جسارت اندیشیدن به راهکارهای قرآنی و مبتنی بر عدالت اجتماعی است؛ راهکارهایی که خانواده را حفظ کنند و سلامت جامعه را از ورطهی فساد نجات دهند.