همش وام برمیداره میده این و اونور به ماشین به چیزای دیگه بعد دو سال وام فرزندآوری اومده بود بهش گفتم حق نداری اونو برداری اون برای دخترمه نه براش تولد میگیره نه لباس میخره نه به من میرسه دندون پزشکی بخوام برم میگه پول ندارم
خسته شدم،کابینت های کهنه مادرشوهرم رو که برای بیست سال پیشه من باید استفاده کنم مادرشوهرم کابینت نو بهره بزاره خونش؟
مادرشوهرم مثل تازه عروسا فرش و پشتی نو میخره ولی من بعد پنج سال زندگی هنوزم باید از این خونه برم اون یکی خونه
اون روز ازش پرسیدم وام اومده؟گفت نه بعد دو یه روز پرسیدم گفتم وام اومده گفت آره دو یه روز پیش اومد دادم به قرضام
من باهاش بحثم شد اونم گفت ندارم و همینی که هست هروی ازش می خوام بهم میگه ندارم همینه که هست منم اسباب بازی بچه رو پرت کردم گفتم بسه دیگه ینی چی همینه که هست
اونم بلند شد اسباب بازی رو پرت کرد کنارم و بهم کلی فش و ناسزا میداد
رفتم دستشویی اومد گرفت از گلوم و فشار داد هم دیگه رو زدیم
اونقدر دهنم رو فشار داد به دندونام کل دهم شد خون