پدرشوهرم چون ازاول پسندش نبودم منو نخاست.مادرشوهرمم همینطور.دوتاعروسای دیگش سلیقه خود پدر شوهرم بوده بزرگه دختر دوستش..کوچیکه دختر داداشش..برا همسرمم میکقته یا دختر عموت یا دختر داییت.ایناهم ک ژنتیکی همه چاق هستن.(به خانومای چاق توهین نشده..فقط خاستم بدونید چرا شوهرم گفته نه.وگرنه مامان منم چاقه)اینام همه چاقن ازون مدلا ک همه جاشون چاقه تناسب اندام اصلا ندارن.خلاصه ک شوهر منم نخاسته من نمیدونستم قبل از ورود من تو اینخونه دوساله ک مشاجره و دعواست.شبیم ک اومدن رک راست گفت پسرم خوشه و لباس تنش.و پدر ساده منم فکر کرد ک داره مثال میزنه..فکر نمیکرد ک راست بگه.عقد کردیم.و بعدش دیدم واقعا خودشه لباساش.یک سااال بیکار بود.پدرشوهرم دریغ از یک قدم..بعد یک سال قبول شد و رفت سرکار..تو اون یک سال عقد ک سرکار بود از حقوقش میموند گفت برات طلا میخرم.اونزکان یه لنگه النگو ۴گرمی ۶۰۰تومن بود..یه لنکه خرید مادروشورم فهمید..رفتتتتتتت تا لنگه بعدی ک بخره...پدرشوهرم ازش پول میکشید...وام
خلاصه...ک برای بقیه بچه هاش سنگ تموم گذاشت.چقپر برای کارشون دوندکی کرد..برای هزینه ها شون ...برای همچی..۱۰ساله دریییغ از اینکه یه برنج بگیره برامون...یادحتی از شهر دیکه میاد خونه مون دوتا چیپس برا بچه هام بگیره...اصلاااا....حواله ماشین مادران افتاد..فروختم باهاش ماشین خریدیم...من کل زندگیم راهنمایی های پدرم وخانودم بوده برامون.ماشین خریدیم داشت جلز ولز میکرد..چرا به نامپسرمنزدی..توخونه خودم...با اون همه مشکل مالی داشتیم..گفت توماشین بفروش..پولشم یزن به حساب پسرم خودم براتون وام میگیرم...ک من فهمسدم منظورش چیه..قبول نکردم فقط میخاست چیزی به نامم نباشه..وگرنه کسی ک ۲۰۰هزارتومن قسط وام ازدماج ازما دریغ کرده وامش کجا بود
ن متاسفانه.احتمال خییلی زیاد میدم دختر سه ساله م برداشتهدباشه انداخته باشه جایی..من حتی فکرشم نمیکردم ولی الان چندین روزه باشوهرم زیر نظر داریمش..و میبینم ک کجاها رو فوضلی میکنه🥲