مثالی که به داستان شما بخوره ندارم چون نمیدونم داستانتون چیه. ولی خودت نوشتی اون به خاطر وجدانش سمت تو نمیاد. پس احتمال داره ارتباطتون برخلاف وجدان اون باشه. برا همین اینو گفتم.
مثلا فرض کن دروغ گفتن، رابطه پنهانی داشتن، رابطه خارج از چهارچوب داشتن، خیانت کردن یا هر کار دیگه ای که وجدان آدمای سالم رو اذیت میکنه ، مسلما همه ی این کارا به معنی پشت کردن به عقله. چون وجدان ما، صدای نفس لوامه است و نفس لوامه یکی از حالتای انسانه که نمیذاره انسان صد در صد به حرف نفس اماره اش گوش بده.
۱. نفس اماره به بدی ها امر میکنه. و مارو اسیر توهمات میکنه که نقطه مقابل عقله.
۲. نفس لوامه به خوبی ها امر میکنه تا زمانی که هنوز فطرت کسی بیدار باشه. و صداشو میتونی از وجدانت بشنوی. تو حالتی بین توهم محض و عقلانیت کامله.
۳. یه چیزی هم هست به اسم نفس مطمئنه که فعلا کاریش نداریم. مال کسیه که کاملا از وهم اومده بیرون و صد در صد تحت عقلش قرار گرفته.
اینا سه تا چیز نیستن؛ سه تا رتبه از وجودِ خود انسان هستن. سه تا حالت از انسان هستن. حالتی که یه نفر فقط با توهماتش جلو میره و به عقلش پشت کرده ، حالتی که بین توهم و عقلش مونده و سومی حالتی که فقط به عقلش گوش میده