نسبت دور داریم باهم....اون تو باغ خاله اش بود من تو باغ بابام که روبروی همه.سرمو آوردم بالا یک آن چشم تو چشم شدیم همینطوری چندثانیه زُل زدم بعدم تموم شد دیگه...سال۸۶ بود سال۹۲عقد کردیم
راستش من خودم خیلی گارد داشتم نسبت ب ازدواج سنتی
ولی چند ماهی باهم در ارتباط بودیم و خب اینطوری نبود ک یهو بریم عقد کنیم
در کل اگه دو طرف تو همون نگاه اول همدیگه رو نپسندن ازدواج سر انجام نداره
الان حس بهتری دارم نسبت ب این سبک ازدواج
اگه درست و اصولی و با آدم درست باشه خیلی قشنگه
البته سختی های خودش رو هم داره
میرفتیم مشهد با مامانم توی هواپیما آشنا شدیم😁
با داداشم دعوا کردم رفتم خونه خواهرم تا یکم آروم بشم
خواهر شوهرم منو دید ازم خوشش اومد دو روز بعد شوهرم اومد دیدنم منم از حرص برادرم قبول کردم
اما الان میگم با وجودش خوشبخت ترینم
با اجازه اسی
سلامتی امام زمان
سلامتی خودم و خانواده م
مرسی ازمحبتتون
عزیزم لطفا لطفا لطفاویژه برام دعاکن..شمادلتون پاکه لطفا برام دعاکنین ...دعا درحق دیگران زودتر اجابت میشه
من طلاق گرفتم..لطفا دعاکن ب زودی بایک فردعالی ازدواج کنم و انتخاب عاقلانه ای انجام بدم و واقعا این دفعه خوشبخت بشم ک پدر و مادرمم خوشحال بشن ک خوشبخت و عاقبت بخیر شدم
فرزانه هستم
هزار بار باهاش دعوا کردم قبل عروسی ازش بدم میومد تا روز عقد هم ازش بدم میومد اما الان جونم به جونش بستست از بس همه چی تمومه
دختر دایی من داخل پارک تو چشم یه پسره لیزر میندازه و پسره از شیطنت دخترعمم خوشش میاد و با هم ازدواج میکنن به همین سادگی 😂
همه هم جریان آشنا شدنشونو میدونن
من به قسمت اعتقاد دارم حالا هرکی هرچی میخاد بگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
