پازسال همین وقتا ی اقای بهم پیشنهاد اشنایی داد
قصدشم جدی بود میگعت میام همین اول با خانوادت صحبت میکنم به خانواده خودمم میگم
من ناااز میکردمم و خب ی مقدارم از لحاظ روحی اماده نبودم
پسره مهندس بود ی شغل ازاد هم در کنارش داره
هردو شغلش با درامد بالا
خونه ویلایی خوب ماشین خوب
ظاهر پسره هم واقعا خوب بود
اخلاقشم تا جای ک میشناختمش خوب بود از اون پسرا ک دائم در حال صحبتن ( من دوست دارم اینجورییی😍😂)
خانوادش خوب بودن
پدرشم ۴۰ ساله ی کشور عربی زندگی میکنه
پسره مبگفت من رو پای خودم وایسم کار میکنم وگرنه تا اخر عمرمم کار نکنم بابام بهم میده
خلاصه ک مورد خوبی رو از دست دارمم😂😭💔
چند روز قبل باهم صحبت کردیم مبگفت بیا بریم بیرون رانندگی با موتور یادت بدم😂😭
من قبول نکردم نمیخواستم تا پیشنهاد نداده باهاش بیرون برم
دعا کنید باز بیاد پیشنهاد بدههههه