حقیقتا چهار سال درگیرش بودم البته باهم توی رابطه نبودیم اما انقد تحقیق کرده بودم درموردش که اسم پدر و مادر و کل خانواده و خاله هاش و همهههه چیزی رو میدونستم ببینید زااااار میزدم واییییی چه روزای تلخی!ازم۱۴سال هم بزرگتر بود شدیدا عاشقش شده بودم و میدونستم اگه سمتش برم غرورم میشکنه باهاش صحبت میکردم اما با پیج فیک!دیگه تا وقتی ازدواج کرد بیخیالش شدم!یادمه میومدم اینجا میپرسیدم میتونم فراموشش کنم؟همه میگفتن نهههه هرگززز!و من نابودتر میشدم😂چه روزای تلخی بود واقعا!الان میبینمش ذره ای ذره ایییی احساس بهش ندارم ولی نابود شده بودم یه زمانی از عشقش!هعی!چقدر زمان همه چیو سرد میکنه واقعا
شماهم اگر تجربه ای دارین تعریف کنید