فقط همین
پیرو تاپیک قبلم
امروز برادرم پیام داد جمعه عروسیمه
نه سلامی نه اینکه بیا و این چیزا فقط همین
من شرق وشورم اونا غرب
دوروز دقیقا توراهم برسم اونجا
به من گفته بودن عروسی نیست
تا دیشب مادرم گفت اگه عردسی بگیرن تو نیا من حوصله ندارم
حالا امروز برادرم مثلا منو دعوت کرده
نه لبلس دارم خودمو شوهرمو بچم
بچم مریضه فردا وقت دکتر داره
شوهرم میگه ماشین باید بره تعمیرگاه یه سری کار داره هرجور حساب میکنم جمعه نمیتونم برسم اونجا
مادرمم گفته نیا خونم
موندم چیکار کنم
جولب اادم به عریبه هم ۴روز زودتر کارت میدن
به خواهرتم که کیلومترها دورتره الان خبر میدی
مادرتم گفته تیا خونه من گفت بیا خونه من
چیکار کنم چجوری برسونم خودمو
بهش گفتم ماشین حداقل دوردز باید بره تعمیرگاه چرا زودتر نگفتی اخه
گفت هرحور صلاحه
دلممیخاد بمیرم کاش میمردم راحت میشدم
از این خانواده
رنگ خوشی نمیزارن ببینم😭😭
چیکار کنم از ظهر فکرم مشغوله
نباید برم اونجا یه ارایشگله صحب کنم؟
مثل غریبه ها برم بشینم بدون لباس و ارایش مو ....
مردم چی میگن اخه😭😭😭