بچه ام ۱ ماهشه هرچی شیرمیخوره بالا میاره ۲ روزه
امروز یخورده بهتره اما بازم بالا میاره
واول صبح و دل پیچه وگریه تا ظهر
حالا قرار بود دیروز ببریمش دکتر شوهرم دیراز سرکار اومدوگفت خستم
امروز زودتر اومد قراربود عصری ببریمش دکتر
مادرشوهرمم ظهری زنگ زد بهم و گفت شوهرم میگه بچه استفراغ میکنه واینا منم گفتم اره بعد از ظهر میبریمش دکتر شاید شیرخشکش بهش نساخته
حالا عصری مادرش زنگ زد گفت نبردید دکتر
شوهرم گفت یکم دیگه حالا مادرشوهرم گفت بچه تا ۴۰ روز شوهرم قطع کرد گفت اره بابا براچی ببریمش مامانم میگه بچه تا ۴۰ روزگی اینه
گفتم حالا چون مادرت گفت نبرید ماهم نباید ببریم
دوباره مادرش زنگ زد به شوهرم نمیدونم چی بهش گفت ک شوهرم عصبی شد بهش گفت چطور شیرش بدم یه همچین چیزی ک شوهرم داد زد به مادرشوهرم وگفت اصلا به من چه بهم میگی مگه من شیرش میدم خودش گوشی داره بهش زنگ بزن و بگو
وگوشیو پرت کرد سمتم و گفت بیاخودت صحبت کن
منم قطع کردم گفتم چته چرا پرت میکنی گفت زورت میاد کسی چیزی یادت بده
منم عصبی شدم گفتم چرا باید خونوادت وسط زندگیمون باشه که حتی درمورد همه چی نظر بدن وشوهرمم چرت و پرت گفت ورفت قهر کرد