۱۰ تا تست داده بود بمون
گفت حل کنید عصر تماس گروهی میگیریم و تحلیل میکنیم.
وای نگممممم
به این بیته رسیدیم که
*ژاله از نرگس چکید و برگ گل را آب داد
وز تگرگ ناز پرور مالش عناب داد*
همچی خوب بود تا اینکه استاده داشت استعاره هاشو میگفت و تحلیل میکرد که *ژاله استعاره از اشک و نرگس استعاره از چشم و برگ گل استعاره از گونه ی معشوق و تگرگ استعاره از دندوناش و عناب استعاره از لب ،، بعد گفت شاعر گفته معشوقم با دندونش لبشو گاز گرفته🥲🥲🥲
بعد یهو خیلی ریلکس گفت کِی این استعاره تموم شه
ما از این لب و فلان راحت شیم.
اینو که گفت اصن نم چم شد خندیدم ، خنده عادی نه هااا
ببینید اینجوری ک از ته دلللل بود اصن نمیدونم چطور بگم..
بعد تو نگو میکروفونم روشن بود ، صدای خندمو بقیه هم شنیدن🥲🥲🥲🥲💔💔💔
بعد یهو نگاه کردم همه خنده فرستاده بودن
بعد استاده گفت میکروفونتونو خاموش کنید وقتی روشنه نتم قط و وصل میشه...
نابود شدممم🥲🥲🥲🥲
حالم بده ، چکار کنم؟
اینم بگم وقتی خاستم وارد لینک کلاس بشم اسممو ننوشتم فقط یه M گذاشتم ...ممکنه استاده شناخته باشه🥲💔؟؟
🥲💔