من دختر خالم هر جا واسه کار رفت کارفرما و صاحاب کارش مرد بود همش ازش سوال های غیر مرتبط میپرسیدن مثلا مجردی چند سالته اندامت چجوره اگه ازدواج بکنی یا نامزد بکنی به کار ما نمیای حتی یه جا ازش پرسید مرده سایز سینت چنده دخترخالم محکم خوابوند در گوشش که دمش گرم من به همه ی زن ها و دختر هابی که حساب اشغال ها رو میرسن افتخار میکنم
من کار جواهردوزی از یه تولیدی گرفتم مرتیکه لاس میزد من محل نمیدادم تا آخر برام فیلم سک سی فرستاد منم بلاکش کردم بعد یه مدت خواهرش زنگ زد گفت چرا جوابشو نمیدی روم نشد بگم گفتم همسرم ناراحته میگه با مردا کار نکن گفت باشه تو بیا با من کار کن الان که با خواهرش کار میکنم انقدر راحتم کاش از روز اول خواهرشو میشناختم چقدر سر این آشغال استرس کشیدم
خوبی حرف زدن باخدا اینه لازم نیست منظورت رو براش توضیح بدی💖...ولی جدای از این حرفا طرف یه سیب از درختش کندن، داره دهنمون رو سرویس میکنه اونوقت تو امید داری بری تو باغش بخوری و بخوابی و حوریاش رو بمالی؟🤦♀️🤷♀️
اونوقت می گفت خودت یه کرمی ریختی لابد نمیومد در مقابل برادرش از من دفاع کنه که تازه منم به این کار احتیاج دارم
خوبی حرف زدن باخدا اینه لازم نیست منظورت رو براش توضیح بدی💖...ولی جدای از این حرفا طرف یه سیب از درختش کندن، داره دهنمون رو سرویس میکنه اونوقت تو امید داری بری تو باغش بخوری و بخوابی و حوریاش رو بمالی؟🤦♀️🤷♀️