بیخیال بابا
نبر
من قبلا کارمند شهرداری بودم یکی از بساز بفروشای گنده منطقه ازم خواستگاری کرد برای پسرش بماند که هرچقدر خودش ادم حسابی بود پسرش مفت نمیارزید دیگ بودمش قبلا
همکارام گیر دادن شیرینی بده😑😑😑من که ندادم هیچ
دوسال بعدش نامزد کردم یکی از همکارام به همسرم گفت دیگ باید شیرینی بدید سر قبلی هم از زیرش در رفتی
همسرم کلی حرف بارش کرد چون دوست بودیم در جریان بود
نکبت بخاطر ی شیرینی هرچی بدهنش میومد میگفت 😑